- مقایسه حادثه انگیزنده، حادثه کلیدی، عطف 1 و واکنش کلیدی
- نظرات
مقایسه حادثه انگیزنده، حادثه کلیدی، عطف 1 و واکنش کلیدی
هیچوقت در داستان، حادثه کلیدی را با ]عطف 1[اشتباه نگیرید.
بعد از بررسی و روشن ساختن تفاوت بین حادثه انگیزنده و اتفاق و تصمیمیکه در ]عطف 1[میافتد، حال باید در خصوص یکی دیگر از اجزای فیلمنامه، که ممکن است تا کنون حتی اسمش را هم نشنیده باشید و تفاوت آن با ]عطف 1[ بحث کنیم.
شاید در مورد حادثه کلیدی به عنوان یکی از اجزای ساختار داستان چیزهایی شنیده باشید، شاید هم نه، که در اینصورت در شناخت فرق بین این دو مفهوم حتما کمتر از ما گیج شده اید.
اما واقعاً حادثه کلیدی چیست؟
سید فیلد اینگونه فرق بین حادثه انگیزنده و حادثه کلیدی را شرح میدهد: حادثه انگیزنده داستان را به حرکت وا میدارد (مثل یک ضربه به توپ که سبب اولیه حرکت توپ است). در حالیکه حادثه کلیدی حادثه ایست که داستان در آن مورد است و طی این حادثه قهرمان به اجبار وارد داستان میشود.
این جمله بسیار روشنگر است. چون کمک میکند متوجه مفهوم اصلی حادثه انگیزنده و نقش بحث برانگیز آن در داستان بشویم.
تا اینجا فهمیدیم که حادثه انگیزنده و حادثه کلیدی دو مفهوم متفاوتند. اما حادثه کلیدی و نقطه عطف اصلی اول و رابطه بین آنها چیست؟ آیا آن دو با هم متفاوتند. و اگر متفاوتند حادثه کلیدی در رابطه با (عطف 1) باید کجا قرار گیرد؟
تعاریف پایه: حادثه انگیزنده، حادثه کلیدی، نقطه عطف اصلی اول و واکنش کلیدی
قبل از اینکه بخواهیم در پاسخ به این سوال مهم جلوتر برویم، بگذارید مطمئن شویم تا اینجای کار نگاه یکسانی به موضوعات بالا داریم.
اولا این 4 نقطه در پرده اول رخ میدهند. که 25 درصد ابتدایی کل داستان شما را تشکیل میدهند.
حادثه انگیزنده:
این بزرگترین حادثه در نیمه راه پرده اول شماست که جایی در حدود دوازده درصد از مدت کل فیلمنامه شما اتفاق میافتد. به آن دعوت به ماجرا نیز میگویند. این اولین برخورد و تماس جدی پروتاگونیست داستان شما با مسئله و مشکل اساسی داستان است. اما این آن لحظه ای نیست که کاراکتر شما بصورت بسیار جدی و جداناشدنی در معرض مسئله داستان قرار میگیرد... آن لحظه باید بعدا رخ دهد.
در این لحظه مشکل اصلی فقط یک تلنگر کوچک به قهرمان میزند و کمی او را به حرکت وا میدارد. (ضربه کوچکی به توپ)
حادثه کلیدی و واکنش کلیدی
همانطور که سید فیلد میگوید، حادثه کلیدی لحظه ایست که کاراکتر دیگر نمیتواند از درگیری و رویارویی خود با مشکل اصلی فرار کند. مشکلی که در حادثه انگیزنده شروع شده، حالا دیگر حالت شخصی تر و قوی تری به خود گرفته است. و باید به آن واکنش نشان داد.
اما واکنش به این حادثه کلیدی را واکنش کلیدی میگویند. همانطور که قبلا گفتیم : {نقطه عطف = حادثه + واکنش} حال در اینجا میگوییم : نقطه عطف اول اصلی = {حادثه کلیدی + واکنش کلیدی}
چرا کلیدی؟ چون داستان در مورد این حادثه است. و ادامه داستان و راه پیش روی قهرمان که انتخاب اوست، در گرو واکنش کلیدی او به این حادثه است. و این مجموعه جهت حرکت داستان را تغییر میدهند.
نقطه عطف اصلی اول
در این نقطه، حادثه ای بسیار مهم روی میدهد و در نتیجه پایان پرده اول و شروع پرده دوم رقم زده میشود. در این لحظه دیگر قهرمان امکان بازگشت به دنیای عادی را نخواهد داشت. شاید در حادثه انگیزنده، مخاطب و قهرمان یا فقط قهرمان، فکر میکردند مشکل به راحتی حل میشود، اما اینجا قضیه فرق میکند.
بعد از این نقطه دیگر راه برگشتی نیست. قهرمان با مسئله اصلی داستان درگیر میشود، چه بخواهد و چه نخواهد. واکنش او به این حادثه است که باقی داستان را خلق میکند.
گاهی حادثه و واکنش در یک لحظه صورت میگیرد و گاهی با تاخیر، اما به هر روی نقطه عطف اصلی اول همان راهرو معروف است. حادثه کلیدی دیگر رخ داده و راه بازگشتی آسان به دنیای عادی قهرمان وجود ندارد. قهرمان باید تصمیمی گرفته و واکنشی مناسب نشان دهد تا از این راهرو خارج شده و وارد دنیای غیر عادی ماجرای داستان شود.