- یک پایان خوب در فیلمنامه
- نظرات
یک پایان خوب
بهترین پایان بندی تحت شرایطی رخ میدهد که هنگام نوشتن آن را تماشا کنید. گاهی شما را غافلگیر میکنند. نه لزوما خارج از قاعده ایده نهایی و تمی که نویسنده برگزیده است، بلکه در قالب همان متن، پایان خودش خود به خود شکل میگیرد. این در صورتی رخ میدهد که کلیه اجزای فیلمنامه در پرده اول، دوم و سوم به خوبی جاگذاری شده باشند. وقتی چنین پلانی طرح ریزی شود، همانند یک پازل چند تکه، پایان بندی و مخصوصا صحنه پایانی، همانند آخرین تکه پازل، پازل را تکمیل میکند. و گویا دیگر حتی نیازی به تفکر زیاد نیز ندارد. چون طبیعی و ذاتاً باید همان جایی باشد که همین حالا هست.
خب، پس راز یک پایان بندی موفق چیست؟ هیچگاه نمیتوان پاسخی مطلق به این سوال داد اما میتوان راه حلهایی را پیشنهاد کرد که پایان را قدرتمند تر خواهند کرد.
اساساً پایانهای خوب به دو دسته تقسیم میشوند :
1- اتفاقی غیرمنتظره در پایان رخ میدهد
2- پروتاگونیست یا یکی از شخصیتهای اصلی بر نقطه ضعف اصلی اش فائق آید.
اگر به پایانهای مورد علاقه خود نگاهی بیاندازید، به طور قطع یکی از این دو تکنیک بالا را در پایان بندی خواهید یافت.
حس ششم : در انتها درمییابیم قهرمان ما از ابتدا مرده بوده است (غیر منتظره)
جنگ ستارگان : در هنگام تلاش برای نابودی ستاره مرگ، همانگونه که لوک میآموزد باید به خودش ایمان داشته باشد، هن در مییابد که باید بیش از حد به خود تکیه نکند. ( غلبه بر ضعف )
رهایی از شائوشنگ : پروتاگونیست بر خلاف انتظار ما از زندان میگریزد (غیر منتظره)
وقتی هری سالی را دید : هری میفهمد همراهی با زنی که دوستش دارد، بسیار ارزشمندتر از همراهی همزمان چند زن مختلف است( غلبه بر ضعف )
سکوت برهها : هانیبال لکتر بر خلاف انتظار تماشاگر میگریزد. (غیر منتظره)
حال اگر مشتاق هستید میتوانید هر دو تکنیک را در پایان بندی به کار برده و پایانی محشر بسازید.
بازگشت به آینده : جرج مک فلای میآموزد چگونه روی پای خویش بایستد ( غلبه بر ضعف ) در حالیکه داک میمیرد اما ناگهان به زندگی باز میگردد (غیر منتظره)
اینگونه پایانها که در زمان خود تکان دهنده و تاثیر گذار بوده اند، از همین دو تکنیک استفاده کرده اند.
حال که میدانیم پایان بندی چقدر مهم است، چه عواملی پایانی خوب خواهند ساخت؟ همه میدانیم که پایانهای خوش بیشتر به درد کتاب داستانهای افسانه ای و پرنسسهای زیبای این داستانها میخورد و الزاما برای یک فیلم سینمایی مناسب نیستند. این پایان میتواند پایانی تراژیک باشد یا تلخ و شیرین، یا حتی مضحک. اما نکته مهم اینست که پایان از لحاظ حسی هر چه باشد، باید قانع کننده، قابل باور و راضی کننده نوشته شود.
به فیلمنامه تحسین شده شجاع دل و به صحنه پایانی توجه کنید : قهرمان داستان، ویلیام والاس، در میدان مرکزی لندن شکنجه میشود. آویزان، کشیده شده، لت و پار، اخته شده، با شکمی دریده… و تمامی این شکنجهها به یک فریاد از او ختم میشود : آزادی… آخرین کلمه قبل از قطع سر از بدن. واضح است که این پایان، پایان خوشی نیست، اما با توجه به داستان و تم فیلم، کاملا رضایت بخش است. اگر هوادارانش در آخرین لحظه بیرون میآمدند و او را نجات میدادند، پایان بسیار کلیشه ای، مبتذل و غیر قابل باور میشد و دیگر نمیتوانست پیرنگ شان آزادی و قدرت شهادت را جاری سازد و بیان کند.
در ادامه با انواع پایان بندی آشنا خواهید شد :
بسیار عالی، اما برای فیلمنامهای که ژانر اجتماعی- روانشناختی داره چی؟ غلبه بر ضعف پایان فیلم مشخص میشه اما پایانی خوش داره.. قابل باور و اون دو ویژگی دیگه رو هم داره، برای این فیلمنامه باید چه کرد؟
با سلام و احترام
پایانی که به اصطلاح happy ending است ، اگر قابل باور باشد و با تم و ژانر اثر هماهنگی داشته باشد و برای مخاطب قانع کننده باشد، راه را به درستی رفته. و این اصل برای هر ژانری صادق است.
حتی برای ژانر وحشت.
با آرزوی موفقیت