- نحوه نگارش دیالوگ برای کاراکترپردازی
- نظرات
نحوه نگارش دیالوگ برای کاراکترپردازی
در خصوص دیالوگ، معمولا نوک حمله انتقادات به سوی طبیعی بودن یا نبودن دیالوگها نشانه میرود. واقعیت اینست که یک دیالوگ خوب کاملا نباید شبیه مکالمه روزمره باشد. باید خیلی صریح تر و روشن تر بیان شود. یادتان باشد فیلم یک رسانه مبتنی بر تصویر است. اگر میخواهید قدرت دیالوگ نویسی خود را نشان دهید بهتر است نمایشنامه بنویسید.
دیالوگ یک سخنرانی ویرایش شده است. مثل مکالمه دو دوست با حذف بسیاری از زواید. بدون اوهوم یا آه و.. و بدون هیچ چرت و پرت گویی و شر و ور اضافه. در دیالوگ هر کس باید در کوتاهترین جمله ممکن، منظور خود را واضح بیان کند. اما طبیعی و با الهام از مکالمات واقعی هر روزه انسانها. از زیاد صحبت کردن یک کاراکتر بشدت بپرهیزید (مگر اینکه خصوصیت ویژه او چنین باشد) و سعی کنید چنانچه جملات او نقش حیاتی دارند، و حتما باید شنیداری منتقل شوند، از دیالوگهای کوتاه استفاده کنید. گاهی مجبورید از یک مونولوگ طولانی استفاده کنید، اما یادتان باشد باید دلیل خوبی برای اینکار داشته باشید وگرنه مخاطب خسته میشود. مونولوگ طولانی و بدون هدفی خاص تنش را از صحنه میگیرد و این نشانه خوبی نیست.
برای اینکه از مصنوعی شدن و طولانی شدن دیالوگها بپرهیزید راههایی وجود دارد. اجازه دهید کاراکترها گاهی در حرف هم بپرند. به هم دروغ بگویند. بزرگنمایی کنند. ضمنا بهتر است کاراکترها نام شخص ثالثی را که در مورد او صحبت میکنند را اصلا و یا مداوم بر زبان نیاورند.
بهتر است وقتی اولین نسخه فیلمنامه را مینویسید، اصلا در خصوص دیالوگها نگران نباشید. زیاد وقت خودتان را نگیرید. بگذارید این جملات از قلب کاراکترها بر زبانشان جاری شود. بعدا در مراحل بازنویسی میتوانید آنها را اصلاح کنید. بسیاری از نویسندگان حرفه ای در نسخ اولیه به دیالوگ اهمیت چندانی نمیدهند.
نکته مهم اینکه وقتی دیالوگها را بازنویسی میکنید باید از خود بپرسید: ” آیا راهی وجود دارد که این دیالوگ کوتاه تر بیان شود؟ “
در ادامه 8 ویژگی کاراکتر را بیان خواهیم کرد که باید در دیالوگ نویسی مد نظر گرفته شود
- جمله بندی او
- مفهوم باطنی جملههای او
- گرامر او
- دایره واژگان او
- لهجه و تاثیرات فرهنگی بر نوع مکالمه اش
- اصطلاحات عامیانه ای که به کار میبرد
- اصطلاحات حرفه ای شغل او
- استایل حرف زدن، ریتم صحبت کردن او
تمرین: بهترین تمرین برای دیالوگ نویسی گوش دادن به مکالمه افراد است. اینکار را انجام دهید. برای یک نویسنده این به معنی استراق سمع نیست. شما مجاز هستید! 8 نکته مهم فوق الذکر در مورد هر کاراکتر را در آن افراد رصد کرده و بنویسید.
به کاراکترها صدایی متمایز بدهید
یکی از مهمترین قسمتهای آفرینش یک کاراکتر، بخشیدن صدایی یونیک و ممتاز به آنهاست. بدان معنا که هر کس دیالوگ او را در فیلمنامه بخواند، بدون اینکه نام او را مشاهده کند، متوجه شود دیالوگ از آن اوست.
اینکار یکی از پازلهای گمشده شخصیتهای ماندگار است. او باید دایره واژگان، لهجه و ریتم صحبت مخصوص به خودش را داشته باشد. جهان بینی خاص خودش و رفتارهای منحصر به فرد خودش. و تمام اینها به پیشینه او باز میگردد. اگر قهرمان شما بزرگ شده رشت است، حتی اگر سالها در تهران باشد و لهجه ای تهرانی داشته باشد، باید در دیالوگهایش به نوعی شمالی بودنش روشن باشد. کم حرف یا پر حرف بودنش، دایره واژگانش. به مثال زیر توجه کنید:
رابرت: منو زد. بد جور. تو صورتم.
یا
رابرت: یارو اومد طرفم. یه آدم گولاخ ناجوری بود. از اون آدمایی که چندشت میشه ببینیشون چه برسه به اینکه دخترت رو خواستگاری کنن و تو هم موافقت کنی. خلاصه یارو اومد طرفم و همینجوری یهویی زد توو دهنم. مرتیکه روانی… باورم نمیشه. باورت میشه؟
البته مشخص است که میخواهید دیالوگها کوتاه و موجز باشد. اگر کاراکتری دارید که مدام حرف میزند باید در پیش زمینه صحنه باشد یا توسط کاراکتر دیگری صحبتهای بی ربطش را قطع کنید. این یکی از روشهایی است که جلوی کند شدن ریتم داستانتان را میگیرد.
هر کاراکتر شخصیتی دارد که چگونگی حرف زدن او را تعیین میکند. یک کاراکتر خجالتی طبیعتا کم حرف میزند. و وقتی هم که حرف میزند طبیعتا کوتاه، نرم و بدون تنش صحبت میکند. یا ممکن است یکی دیگر بسیار پر حرف و زبان باز باشد. از آن دسته آدمهایی که دنبال گوش مفت میگردند!
سن نیز خصوصا در لحن و صدای کاراکتر موثر است. به هر صورت ممکن است بازه سنی کاراکترهایتان در یک فیلمنامه زیاد باشد. پس حتما باید در دیالوگها این مورد را فراموش نکنید. یک دختر 15 ساله سر به هوا نباید همانگونه صحبت کند که یک زن فیلسوف 45 ساله. به همین دلیل است که باید قبل از نوشتن دیالوگها، تکلیف صدا و لحن و پیشینه کاراکترها مشخص شود، در غیر اینصورت کار مصنوعی خواهد شد و مخاطب در مییابد که همه کاراکترها از زبان نویسنده صحبت میکنند. در ادامه به مثالی در این خصوص توجه کنید ..
اِما: اووووه خداااا! عاشقشونم. ببین چه ترکوندنا! خیلی با حالن
نورا: من به این سبک از موسیقی علاقه ای ندارم. ضمن اینکه به نظر تقلید خالص میاد. بجای این خزعبلات، فرانک سیناترا گوش بده عزیزم.
حال حدس بزنید دختر 15 ساله کدام بود و زن 45 ساله چه کسی بود.
بهترین راه برای اختصاص مناسبترین لحن و صدا به کاراکترها رفتن به اجتماعات است. به حرفهای مردم گوش دهید. فقط گوش کنید. و به صورتهایشان نگاه کنید.
بهتر است قبل از آغاز نگارش، خصوصیات دیالوگی کاراکترها را مشخص کنید. به مثال زیر توجه کنید:
الیور: زبان تند و خشنی دارد
وندی: تحصیل کرده با دایره واژگان بالا، و همیشه میخواهد این خصوصیت خود را به رخ بکشد.
سیلوان: لهجه فرانسوی، معمولا از اصلاحات فرانسوی استفاده میکند.
هر گاه چنین مقدمه ای را فراهم آورید، خواهید دید که هر یک از کاراکترها رنگ و بوی خود را در فیلمنامه بدست خواهد آورد. و مطمئن باشید در این حالت خواننده فیلمنامه شما لذت بیشتری خواهد برد و بالطبع فیلمسازان نیز جزو همین دسته هستند.
دیالوگ ابزاری عالی برای پرورش کاراکترهاست. باید استفاده شود تا همزمان با روند داستان، شخصیتها را تعالی بخشد و سیر داستان را واضح تر سازد. خیلی از علاقه مندان فیلمنامه نویسی نگران توانایی خود در دیالوگ نویسی هستند، اما باید گفت یک فیلمنامه عالی قبل از هر چیز و مهمتر از هر چیز به داستان قوی (شامل ایده نهایی و تم) و شخصیتهای قوی نیاز دارد. مثال بارز آن اپیزودهای جنگ ستارگان میباشد.