توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

پایان از دید دست اندرکاران ساخت یک فیلم

  • پایان بندی در فیلمنامه (2)
  • نظرات

پایان از دید دست اندرکاران ساخت یک فیلم

به صورت معمول و عرف، نویسنده بعد از رسیدن به نقطه اوج قصد می‌کند داستان را تمام کند. که این پایان آخرین گره گشایی می‌باشد. پایان وضعیت نهایی و قطعی رخدادهای داستان است. اما نوشتن در اصل هنری است که هنرمند نشان می‌دهد به چه چیزهایی ارزش می‌نهد. در نحوه آغاز و بخصوص پایان داستان، نویسنده این انتخاب را در حد اعلا نشان خواهد داد. هر آنچه باور اوست یا حداقل هر آنچه که می‌خواهد باور داشته باشد، در نحوه ارائه و صناعت پایان بندی خلاصه می‌شود.

اما ارزش‌ها در تولید یک اثر متفاوتند. یک فیلمنامه نویس، ارزشی را در نوشتن یک فیلمنامه در سر دارد و یک تهیه کننده ارزشی دیگر و کارگردان شاید هدف اصلی دیگری از ساخت آن اثر دارد. شاید استودیوهای فیلمسازی با تغییر در انتهای فیلمها برای کسب رضایت مخاطب، ارزش‌های مورد نظر خود را که در اصل همان گیشه است نشان دهند. فیلم جذابیت کشنده، کاراکتر مایکل داگلاس را داشت که در انتها به جرم قتل کاراکتر گلن کلوز دستگیر شد. اما بعد از انعکاس نظر مخاطبین در تست اولیه، قرار بر این شد که او یک شوهر خطاکار باشد که در زندگی با همسرش دچار سوء تفاهمهایی شده و سرانجام خطایش بخشیده و فرصت دوباره ای برای زندگی با همسرش به او داده می‌شود. بعضی از این رویه انتقاد کردند و آن را تغییری عنوان کردند که رضایت مخاطب را برآورده می‌سازد، اما با کل داستان هماهنگ نیست. اما نهایتا قضیه اینست که استودیو و سرمایه گذار باید درآمد زایی کنند و ارزش نهایی برای آنها در این مورد بخصوص پول است.

چرا صحنه پایانی مهم است؟

پایان هر داستان یکی از مهمترین اجزای فیلمنامه شماست. یک پایان بد می‌تواند یک فیلم خوب را نابود کند. و یک فیلم بد می‌تواند با یک پایان بندی خوب و غافلگیرکننده نجات پیدا کند. دلیل کاملا روشن است. پایان آخرین چیزی است که به یاد مخاطب می‌ماند. و اگر تأثیرگذار باشد تا همیشه به یادشان خواهد ماند. بدین صورت هنگامی که با دوستانشان صحبت می‌کنند یا با همکارانشان یا در فضای مجازی، این احساس ماندگار نیز خود را نشان می‌دهد. و این قوی ترین و کم هزینه ترین تبلیغ برای هر محصولی است. وقتی فیلم حس ششم اکران می‌شد، همین وضعیت بوجود آمد. پایان بندی بسیار قوی بود. با اینکه عملا تبلیغات گسترده ای برای آن انجام ‌نشده بود، فیلم بدون هیچ افت فروشی هفته‌ها در صدر گیشه قرار داشت.

[layerslider id=”41″]

صحنه پایانی در پرده سوم

فرصت به پایان می‌رسد. برای قهرمان داستان؛ یا حالا یا هیچ وقت. حال قهرمان، هدف را روبروی خود می‌بیند. اما موانع به او نزدیکترند. مانع آخر از همه بزرگتر است. اما قهرمان راه درازی را تا بدین جا پیموده است. و برای رو برگرداندن دیر شده است. او می‌خواهد به هر نحوی به هدف خود برسد و هیچ چیز نباید جلودار او شود. این بدین معنی نیست که داستان باید لزوماً پایانی خوش داشته باشد. تنها یک کورسوی امید نیز کفایت می‌کند. مخصوصا اگر بخواهید قسمت بعدی همین فیلمنامه را هم بنویسید.

فیلمنامه نویسی یعنی حل مشکلات کاراکترها و گره گشایی از داستان آنها. به هر روی باید مراقب بود که پایان بیش از حد باب میل قهرمان نشود. یعنی گره تمام رشته‌ها در آن پایان بندی آنچنان تمیز و بی عیب باز شوند که این تمیزی و بی عیبی، غیر طبیعی و مصنوعی به نظر برسد.

مطالعه قسمت بعدی

مطالعه مقالات فیلمنامه نویسی (کلیک کنید)

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک + هفده =

Next

مقالات مرتبط