- اشتباهات نویسندگان در ده صفحه نخست فیلمنامه
- نظرات
اشتباهات رایج نویسندگان در ده صفحه نخست فیلمنامه
تمام نویسندگان میدانند که ۱۰ صفحه اول آنها از مهمترین صفحات کل فیلمنامه آنها میباشد. اما معدود نویسندگانی هستند که بدانند چگونه هنر خود را در این ۱۰ صفحه نشان دهند. در اینجا میخواهیم برخی خطاهای رایج را از نقطه نظر یک خواننده فیلمنامه بیان کنیم تا از آن اجتناب شود:
الف ) عدم تهیه سیناپس
همواره باید سیناپس همراه با فیلمنامه فرستاده شود تا خوانندگان فیلمنامه احساس بهتری برای قضاوت کار داشته باشند. هرچند به ندرت خوانندگان فیلمنامه سیناپس را میخوانند ( زیرا پولی بابت آن دریافت نمیکنند) اما سیناپسی که خوب نوشته شده است و قانع کننده باشد، میتواند در انتخاب فیلمنامه نقش مثبتی ایفا کند. اما هیچگاه سیناپسی که روی آن کار زیادی نشده را نفرستید. همواره مطمئن شوید که کاملا تصحیح شده باشد. اکثر سیناپس ها بجای آنکه آگاهی بخش باشند، بیشتر خواننده را گیج میکنند. از این کار اجتناب کنید تا در اقلیت افرادی قرار گیرید که کار درست را انجام میدهند!
ب) معرفی کاراکترها و سپس داستان:
بسیاری از نویسندگان عقیده دارند که ما باید قبل از داستان مقدمه ای از معرفی پروتاگونیست داشته باشیم. این اشتباه بزرگی ست. زیرا نه تنها این کار باعث میشود که خواننده در اینکه با چه چیزی سروکار دارد گیج شود، بلکه داستان احتمالا در۱۰ صفحه اول ناپدید خواهد شد. اگر خواننده در ۱۰ صفحه اول نفهمد که داستان فیلمنامه در مورد چیست، این احتمال افزایش مییابد که تمام فیلمنامه را مطالعه نکند. کاراکتر و داستان باید قدم به قدم با هم پیش بروند. از صفحه اول. تا آنجا که ممکن است. فراموش نکنید که نه تنها مهم است که چه کسی را تماشا میکنیم، بلکه اینکه چرا تماشا میکنیم نیز اهمیت دارد و چه بسا بیشتر. خوانندهی فیلمنامه را برای شروع داستان منتظر نگذارید.
پ) سیاه کردن صفحات:
شما میخواهید که خواننده، داستان فیلمنامه تان را تصویرسازی کند. اما برخی از نویسندگان میخواهند تا آنجا که ممکن است تمام جزییات صحنه را بیاورند. در حالی که خلاصه نویسی ارجحیت بسیار دارد. از خودتان سوال کنید که آیا تمامی توصیفات شما لازم اند؟ یکی از بهترین توصیه ها در این زمینه:
اگر میخواهید از ۱۰ کلمه استفاده کنید، از پنج کلمه استفاده کنید. اگر میخواهید از ۵ کلمه استفاده کنید، از یکی استفاده کنید. اگر میخواهید از یک کلمه استفاده کنید، اصلا از هیچی استفاده نکنید.
خودتان را مجبور کنید که تا آنجا که ممکن است از کلمات کمتری استفاده کنید. هر چه توصیفاتی که در فیلمنامه به کار میبرید زیادتر باشد، خواننده بیشتر گیج خواهد شد، زیرا اهمیت آنها را خوب درک نمیکند. فیلمنامه نویسی کاری اقتصادی ست. هرچه کمتر بهتر.
ت) تمرکز در صحنه و توصیفات صحنه:
بسیار مشابه با مورد قبل، تعداد قابل توجهی از نویسندگان به جای روایت داستان، روی صحنه ها متمرکز میشوند.
فراموش نکنید که مهمترین و اولین جزء یک فیلمنامه، داستان میباشد.
گاهی اوقات یک ابزار در یک فیلم مشهور کارایی خاصی دارد. به این معنی که خواننده ممکن است با اشیایی در صحنه ای مواجه شود ( همانند فیلمهای ادگار رایت) که در صحنه های دیگر کاربرد یا مفهومی داشته باشد.
مثلا اگر ساعتی قدیمی را روی دیوار خانه کاراکتر توصیف کرده اید، باید حتما از آن ساعت در جایی از داستان استفاده شود. وگرنه اینکار بیهوده است.
ث) دیالوگ راوی:
یکی از چیزهایی که جذابیت ۱۰ صفحه اول فیلمنامه تان را به طور قطع از بین میبرد؛ دیالوگ راوی میباشد.
خوانندگان عقیده دارند که به همان میزان که با علاقه شروع به خواندن فیلمنامه میکنند، ممکن است خیلی سریع از خواندن آن دست بکشند. بنابراین اگر کاراکتری دارید که در طول ۱۰ صفحه اول فیلمنامه راوی میباشد، به احتمال زیاد فیلمنامه شما در یک پاکت پستی به شما بازگردانده میشود.
متاسفانه شروع نسخه اولیه فیلمنامه با راوی ریسک قابل توجه ای دارد.
ج) شروع کردن با فلش بک:
ما از چه چیزی فلش بک میکنیم؟ این آغاز داستان است! ۱۰ صفحه اول معمولا به ندرت میتوانند به این سوال جواب دهند. فلش بک ها را با پیش درآمد داستان اشتباه نگیرید و همچنین فکر نکنید که این کار ساده ترین انتخاب است.
چ) شروع کردن با مونتاژ(بدون تنش):
دوباره، هیچ مشکلی با مونتاژ به عنوان یک ابزار وجود ندارد، اما آیا واقعاً باید با این روش شروع کنید؟ از هر ۱۰ مورد، ۹ مورد کاراکتر از خواب بر میخیزد و آماده رفتن سر کار میشود. حوصله سربر است. مونتاژها فوق العاده اند، اما نیازمند یک عملکرد دراماتیک میباشند و این مونتاژ به ندرت مقدمه ای از یک کاراکتر میباشد. اینکه بخواهیم از آن ها برای گذشت زمان در ۱۰ صفحه اول استفاده کنیم؛ کاری ناشیانه است. مخصوصا اگر با انتظار برای شروع داستان همراه باشد.
ح) خسته کننده بودن :
خسته کننده بودن و گیج کردن در ۱۰ صفحه اول، یکی از بزرگترین اشتباهات از بین موارد گفته شده میباشد. به طوریکه خواننده هیچگاه فیلمنامه را کامل نخواهد خواند. هرچند خسته کننده بودن ممکن است برداشت شخصی یک خواننده نیز باشد، اما راهکارهایی وجود دارد که مطمئن شوید که فیلمنامه به اندازه کافی برای خواننده جذاب است. این بدان معنی نیست که شما فیلمنامه خود را با یک تصادف ماشین، انفجار بزرگ، حمله آدم فضایی ها یا هر چیز دیگری شروع کنید. شما میتوانید این کار را با یک قلاب مناسب و معقول در فیلمنامه، صرف نظر از ژانر انجام دهید. چیزی که به اندازه کافی شما را درمورد این داستان شگفت زده کند. همچنین باید خواننده را هم شگفت زده کنید. شما میتوانید!