توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

نحوه وارد آوردن ضربه به قهرمان

  • نحوه وارد آوردن ضربه به قهرمان
  • نظرات

نحوه وارد آوردن ضربه به قهرمان

در این بخش با انواع خصوصیت‌ها و نوع ضربه‌ها آشنا می‌شویم و خواهیم آموخت که باید در وارد آوردن ضربه، درجه بندی سنی را نیز رعایت کنیم و ژانر را در نظر بگیریم. ( به آموزش ژانر این دوره رجوع کنید)

 اما لازم دانستیم قبل از آن به دو تکنیک فنی نویسندگی برای اعمال بهینه عطف دوم بپردازیم، تحلیل کنیم که چگونه باید این ضربه‌ها را وارد کنیم. دو روش وجود دارد. (نام‌ها استعاری است)

  • یک ضربه بسیار مهلک و کشنده (ضربه کاری)
  • ضربه‌های مکرر

روش اول: ضربه مهلک و کشنده

وقتی قهرمان وارد نیمه دوم پرده دوم می‌شود، باید حس کند وارد یک میدان نبرد شده است، یا دستش را به نشانه پیروزی بالا گرفته، یا در اوج فلاکت است، که ناگهان ضربه ای از پشت، به سرش اصابت می‌کند. نه تنها میخکوب می‌شود، بلکه چشمانش سیاهی می‌روند. باید کاری کنید غیر قابل استفاده شود. فلجش کنید. (یادتان نرود با در نظر گرفتن تناسب رویداد با ژانر، ایده، تم و رده بندی سنی و… ) بعد از اتمام جنگ، او نیاز به زمانی برای احیا دارد. تا دوباره یارگیری کند و آخرین نقشه‌هایش را بچیند. و سپس ادامه به سوی هدف. معمولا در این شرایط باید یک نفر دوباره او را به سمت جلو هل بدهد. این مورد را در جلسه‌های بعد خواهیم آموخت.

مثال: فیلم سالت را در نظر بگیرید. در عطف دوم، اورلو، که مربی و راهنمای اِوِلین سالت است، برای سنجش میزان وفاداری او، شوهرش را جلوی وی می‌کشد. سالت انتظار چنین برخوردی را نداشت. شوکه می‌شود و دنیای پیش رویش تیره و تار. (ضربه مهلک و کشنده به قهرمان) با این حال او زیر نظر اورلو تمرین دیده و شاگرد اوست و می‌داند چگونه خود را کنترل کند و در ادامه چگونه انتقام این کار را از مربی اش بگیرد.

 بعضی از فیلم‌ها از این روش استفاده می‌کنند تا لحظه ” شکست بزرگ ” یا لحظه ” از دست رفتن همه چیز ” را بنیان کنند.

این روش زمانی کارا است که مخاطب از همان ثانیه اول فیلم، از لحاظ احساسی درگیر داستان شود. فراموش نکنید که فقط کافی نیست توجه مخاطب را جلب کنید، بلکه باید او را از نظر احساسی آنچنان درگیر کنید که همراه داستان بماند. روش ضربه مهلک تاثیرگذار است، اما به دلایل ذکر شده در بالا به ندرت استفاده می‌شود. چرا؟ چون باید زمان و فکر بیشتری برای درگیری احساسی مخاطب با تک‌تک صحنه‌های پرده اول و دوم بگذارید. بدین ترتیب وقتی ضربه را وارد می‌کنید، ( مثلا جایی در حدود صفحه 90 یک فیلم 120 دقیقه ای ) در نظر داشته باشید که مخاطب تا این لحظه از فیلم، باید عاشق قهرمان شده باشد و شکست او برایش جان گداز باشد. اما اگر اینکار را نکنید، مخاطب اهمیت چندانی به شکست قهرمان شما نمی‌دهد. البته برای جبران، تکنیک دیگری نیز وجود دارد که در ادامه خواهیم آموخت.

روش دوم: ضربه‌های مکرر

در بسیاری از فیلمها، قهرمان فقط در یک صحنه، یک ضربه مهلک نمی‌خورد، بلکه در چند صحنه به صورت سری وار متحمل ضربات پی در پی می‌شود و سپس در آخرین ضربه به زانو در می‌آید. این روش بعدی ما در عطف دوم است:

همانگونه که در چین قدیم، جنایتکاران بزرگ را با مرگ تدریجی می‌کشتند، در این روش نیز قهرمان داستان باید ضربه‌هایی پی در پی دریافت کند. و ریسمان نجات  او با آخرین ضربه از هم بگسلد. یعنی برآیند تمام این ضربه‌های مکرر معادل آن یک ضربه کاری نیرو دارند.

در حین اصابت این ضربه‌ها، قهرمان همچنان رو به جلو می‌رود. تا اینکه آخرین ضربه از آن مجموعه ضربه‌ها،  که همان ضربه ایست که بیشترین تاثیر را روی قهرمان، مخاطب و کل داستان خواهد داشت، بر او وارد شده و او را به زانو در می‌آورد.

مثال: بیایید داستان سفید برفی و شکارچی را بررسی کنیم. یک ژانر ترکیبی:  فانتزی، حادثه ای و ماجراجویانه. وقتی سفیدبرفی با شکارچی و دوست دوران کودکی اش ویلیام متحد می‌شود و در مسیر داستان گام بر می‌دارد، متحمل شکست‌ها و زیان‌های زیادی می‌شود.

اول: گوزن سفید را روبروی چشمانش می‌کشند.

دوم: بعد گاس کوتوله (که به تازگی یکی از دوستانش شده بود) را می‌کشند.

سوم: اوضاع بدتر می‌شود و ویلیام به او خیانت می‌کند و سیب سمی‌‌را به او می‌خوراند (به ظاهر)

چهارم: سفید برفی به ظاهر می‌میرد و به اصطلاح دراماتیک، در داستان فلج می‌شود.

نکات مهم: 

مثال بالا نکات آموزشی خوبی دارد. کدام ضربه، ضربه نهایی است؟ طبیعی است: مرگ ظاهری سفید برفی ( با یک بوسه از جانب عاشق حقیقی زنده خواهد شد) چرا مرگ گوزن سفید یا مرگ گاس یا خیانت ویلیام ضربه‌های نهایی نیستند؟

 به ترتیب آنها توجه کردید؟

گوزن سفید کسی است که او باید ملاقاتش کند. او برای سفید برفی مهم است و وقتی او را می‌بیند دقایقی بعد نیروهای آنتاگونیست گوزن را می‌کشند. گوزن برای سفیدبرفی مهم بود اما برای مخاطب چندان مهم نیست، چون ارتباط احساسی شایانی با گوزن سفید برقرار نکرده است. پس میزان اهمیت این ضربه را درجه C  می‌دهیم. بعد از آن گاس کشته می‌شود. مخاطب  تا لحظه مرگ، 15 دقیقه او را می‌شناخت. پس این از دست رفتن روی او تاثیر احساسی بسزایی دارد، اما نه به اندازه مرگ قهرمان داستان که از ابتدای داستان با مخاطب همراه بوده است. پس به مرگ گاس درجه B و به مرگ سفیدبرفی درجه A  می‌دهیم که همان ضربه آخر و نهایی در روش ضربات مکرر است. به خیانت ویلیام درجه D می‌دهیم، چون او ملکه بدجنس در ظاهر ویلیام بود که سیب سمی ‌‌را به سفید برفی خوراند. با اینحال آنهم یک ضربه احساسی ( حداقل برای سفید برفی ) بوجود آورد.

باید توجه کنید، گاهی اوقات ضربه نهایی تاثیر گذار از داستانهای فرعی بر قهرمان وارد می‌شود. این منطقی است. همانطور که در جلسات آینده خواهیم آموخت، ( بعد از تکمیل مرحله ساختار بندی فیلمنامه )، همانطور که باید برای داستان اصلی و بیرونی ساختار بندی داشته باشیم، برای سلوک درونی قهرمان نیز باید ساختار بندی خاص خودش را لحاظ کنیم. (البته اینکار اجباری نیست، اما معمولا آثار بسیار موفق، هر دو بعد درونی و بیرونی قهرمان را مد نظر می‌گیرند که البته اکثرا نقاط اساسی  هر دو ساختار درونی و بیرونی بر هم منطبق اند )

بنابراین برای نشان دادن بعد احساسی قهرمان، بهتر است داستانهای فرعی را نیز در نظر بگیریم. پس طبیعی است که می‌توان ضربه کاری آخر را ( چه فیزیکی، احساسی، روحی و استرسی(در ادامه با این انواع ضربه آشنا خواهید شد) را از همین داستان فرعی به قهرمان وارد کرد.

مثال: در شرلوک هولمز، اثر گای ریچی، نمونه خوب این نکته دیده می‌شود. در حالیکه جدال اصلی بین شرلوک و موریارتی می‌باشد، ضربه نهایی در انتهای پرده دوم، برای داستان اصلی، همان دستگیری شرلوک توسط لستراد است که گمان می‌بُرد از متحدانش است. اما این ضربه، ضربه احساسی محکمی ‌‌نبوده است. ضربه احساسی بزرگ را در داستان فرعی رابطه محکم بین شرلوک و دکتر واتسون می‌بینیم. وقتی که طی آن داستان، واتسون توسط شرلوک تحقیر و برای اثبات خود تا سر حد مرگ پیش می‌رود. وقایعی که شرلوک با هوش سرشار خود تا حدودی آن را پیش بینی هم کرده و با اینحال رفیقش را به کام مرگ کشانده است. بنابراین این دستان بسته او در عطف دوم نیست که ضربه اساسی به قهرمان می‌باشد، بلکه عذاب وجدان وی به دلیل رفتار نه چندان دوستانه اش با تنها دوستش می‌باشد.

 ادامه مطلب …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 + شش =

Next

مقالات مرتبط