توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

مصاحبه با فیلمنامه نویس : چگونه فیلمنامه نویسی موفق شویم؟

  • چگونه فیلمنامه نویسی موفق شویم؟ - قسمت اول
  • چگونه فیلمنامه نویسی موفق شویم؟ - قسمت دوم
  • سخنی با خوانندگان
  • نظرات

[layerslider id=”63″]

توسعه دهنده نرم افزار اِوِران 

چگونه یک فیلمنامه نویس موفق شویم ؟

مترجم : گروه نرم افزاری اِوِران

بعد از گذشت 16 سال همکاری و تدریس با هزاران فیلمنامه نویس ، به الگویی مشابه برای رسیدن به موفقیت در این حرفه دست یافته ایم که در این مقاله قصد تشریح آن را در 7 فاز ( مرحله ) داریم .

چگونه یک فیلمنامه نویس موفق شویم ؟

اکثر مردم ( به غلط ) بر این باورند که برای فیلمنامه نویس شدن ، فقط نیاز به یک متن عالی دارند ، فیلمنامه را به دستان مدیر برنامه شان می سپارند ، مدیر برنامه هم آن را با قیمتی بسیار بالا و مناسب می فروشد و … ظهور پدیده فیلمنامه نویسی

نه ! اصلا به این راحتی ها نیست . بگذارید توضیح دهیم که 99% اوقات چگونه اتفاق می افتد .

فاز 1 :

scriptlibraryicon-256باید کتابخانه ای از فیلمنامه هایتان داشته باشید !

این بدان معناست که باید بیش از یک فیلمنامه نوشته باشید . در واقع باید حداقل 2 تا 3 فیلمنامه تمام شده در یک ژانر بخصوص داشته باشید . اما چرا ؟

آن هم در یک ژانر معین

شاید فهم این قضیه ابتدا کمی  پیچیده به نظر آید . اما معمولا تهیه کننده ها می خواهند هر نویسنده را به صورت تخصصی برای ژانری معین معرفی کنند . مثلا تا بحث ژانر کمدی به میان آید اول اسم شما به ذهنشان خطور کند .

اما این هم دلیل اصلی نیست .

چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی نویسنده ای مطرح می شود ؟

 بهترین زمان برای فروش دومین پروژه شما ، بلافاصله بعد از فروش اولین اثرتان است . ( و همین طور بهترین زمان برای فروش سومین پروژه بلافاصله بعد از دومی )

این بدان دلیل است که وقتی اولین فیلمنامه فروش رفت ، فیلمنامه شما در مرکز توجه تهیه کنندگان خواهد بود . اسم شما حالا سر زبان هاست . شما حالا به عنوان یک نویسنده تازه ، با استعداد و یک پدیده جدید شناخته خواهید شد .

طبیعتا وقتی در مرکز توجه هستید ( از لحاظ تبلیغاتی ) هر پروژه دیگر تمام شده تان به شدت قابل فروش است ! و دومین و سومین فیلمنامه شما حتماً با مبالغ بالا به فروش خواهد رسید .

حال فهمیدید که چرا نوشتم حداقل 2 تا 3 فیلمنامه آماده داشته باشید ؟! ( تا تنور داغ است باید نان را چسباند  ! )

فاز 2 :

 بعد از اینکه چندین فیلمنامه را تکمیل کردید، حال باید یک شبکه ارتباطی تشکیل دهید . مانند تمام مشاغل رقابتی ( صنعت مد ، بانکداری ، سیاست ، سرمایه گذاری خطر پذیر ) داشتن ارتباط با افراد حرفه ای مرتبط با این پیشه دومین کلید اصلی در حصول موفقیت برای نویسنده است .  شاید برای بسیاری نویسندگان ( که اکثرا درونگرا) هستند ایجاد چنین شبکه ای ترس برانگیز باشد ، اما باید بدانید که ارتباط با هنرمندان هم فکر کاری بسیار لذت بخش و آسان است . و شما باید هر کجای دنیا که باشید بتوانید چنین جمعی را در حلقه همکاران و دوستانتان داشته باشید .

بنابراین هدف شما یافتن همفکرانی در جامعه محلی خودتان می باشد …

jscreationzs

  • آیا در محل زندگی تان ، در شهرتان ، دفتر یا سازمان سینمایی با سیستم پذیرش اعضا وجود دارد ؟
  • فستیوال فیلمی هست تا بتوانید در آن شرکت کنید ؟
  • آیا می توانید فیلم کوتاه بسازید ؟
  • کلاس فیلمنامه نویسی ، گروه یا کنفرانس و همایشی در مورد فیلمنامه نویسی در شهر شما دایر می شود ؟
  • جامعه مجازی آنلاینی می شناسید تا بتوانید با آنها در تماس باشید ؟

( اگر می خواهید تبدیل به یک فیلمنامه نویس موفق شوید ، سعی کنید با جوامع هم فکر و هم قصد خود بیشتر آشنا شوید . )

در فاز سوم خواهید فهمید که چرا به این شبکه ارتباطات نیاز دارید .

فاز 3 :

برای فیلمنامه نویسی حرفه ای قرارداد ببندید .

قرارداد فیلمنامه نویسی

بسیاری از نویسندگان موفق ، اولین کار حرفه ایشان را بدون یک مدیر برنامه شروع کرده اند . اما طبیعتا اولین کار حرفه ای آنها یک درام 2 ساعته نبوده است . در واقع قبل از آنکه فیلمنامه های اصلی خود را رو کنند ، برای نوشتن یک متن رادیویی  اقدام می کرده اند و دستمزد دریافت کرده اند و یا نوشتن فیلمنامه یک قسمت از یک سریال تلوزیونی ، بازنویسی یک فیلمنامه مستقل ، نوشتن به عنوان دستیار نویسنده ، نوشتن فیلمنامه تیزر تبلیغاتی ، یا اثری آموزشی و یا نوشتن متن برای کمدینی که استندآپ کمدی اجرا می کند .

اما به نظر شما چگونه می توان بدون هیچ رابطه ای کار گرفت ؟ شما اگر نابغه هم باشید کسانی باید شما را بشناسند . بنابراین حالا متوجه اهمیت فاز 2 می شوید ! شاید آن شبکه اجتماعی اول کوچک باشد . اما مردم همه با هم در ارتباطند و بالاخره با استفاده از این روابط زنجیره ای شما در حین کار روی فیلمنامه اصلی تان و تمرین نوشتن ، کارهای کوچک را قبول کرده ، قرارداد می بندید و پول می گیرید . مهم نیست که چقدر ، مهم اینست که شناخته شوید .

فاز 4 :

در این مرحله شما نیاز به یک مدیر برنامه دارید . یا باید مدیر برنامه داشته باشید ، و یا با یک تهیه کننده مطرح شریک باشید که مورد دوم تقریبا برای تازه کاران غیر ممکن است .

بسیاری از نویسندگان بزرگ باور داشتند که مدیر برنامه های معروف به آنها علاقه خاصی پیدا می کنند چون نوع کار آنها را پسندیده و عاشق سبک کاری آنها هستند . فکر می کردند که آنها استثنا هستند و مدیر برنامه هایشان در به در به دنبال ایشانند به خاطر پتانسیل هنری نوشته هایشان . اما واقعیت ایسنت که شاید یک مدیر برنامه عاشق فیلمنامه شما شود ( که این امر هم کمک خواهد کرد ) اما در اصل مدیر برنامه فقط به دنبال پول است .

درآمد فیلمنامه نویس

واقعیت اینست که مدیر برنامه یک دلال است . در قبال فروش اثر شما می خواهد کمیسیون بالایی دریافت کند . و این کمیسیون فقط در هنگام عقد قرارداد به حسابش ریخته خواهد شد . بنابراین او وقتی به شما علاقه مند می شود که بداند زمانی که روی شما می گذارد روزی برایش ثمر مالی خواهد داشت . برای او زمان حکم طلاست. او با شناخت بازار فیلمنامه بو می کشد و اگر بداند پولساز است و توجه تهیه کننده ها را جلب می کند ، به طرفتان خواهد آمد . ( و این حتماً لازم است که دلالانی در این صنعت وجود داشته باشند . )

یادتان باشد شما اکثرا فقط خدای روی کاغذ هستید ! بهتر است معاملات را به خدایان زبان بسپارید !!

در واقع حاصل کار سخت فکری شما ، ساختن شبکه های دوستان هم فکر ، ایجاد این شبکه و گرفتن کارهای کوچک و تمرین ها و نوشتارها بوده است. در سطوح حرفه ای نوبت مدیر برنامه تان است که هنر خود را نشان دهد .

ادامه مطلب

فاز 5 :

در این فاز ، بعد از امضای قرارداد با مدیر برنامه ، او به طرق مختلف و با سیستم شبکه ارتباطات خودش ، بسته به عرف هر کشور و جامعه ای تلاش خواهد کرد به هر نحوی شده با بالاترین قیمت فیلمنامه شما را به فروش برساند . برای شناساندن شما جلسات مختلفی برپا خواهد کرد . تهیه کننده ها در یکی از همین جلسات ممکن است شما را برای پروژه ای استخدام کنند و یا از فیلمنامه هایی که قبلاً نوشته اید استقبال کرده و قرارداد ببندند .

این اولین دروازه بزرگ موفقیت به روی شما ست که گشوده خواهد شد .

حتی در بهترین حالت ممکن است رابطه شما با تصمیم گیرندگان اصلی کمپانی ها ایجاد شود و آنها از شما بخواهند تا با ایشان کار کنید . آنها پروژه هایی را به شما پیشنهاد میدهند و در جهت بازنویسی فیلمنامه های در دست تهیه با شما قرارداد می بندند .

یادتان باشد چنانچه در چنین جلساتی شرکت کردید سعی کنید به بهترین نحو در اولین ملاقات تاثیر خوبی روی آنها بگذارید . زیرا گاه فرصت ها به آسانی از دست می روند و شما شاید در ملاقات بعد آنچنان معروف و سر زبانها نباشید .

فاز 6 :

وقتی در پروژه های بزرگتر مشغول به کار شدید ، سعی کنید مسئولیت ها و تکالیف خود را به درستی تکمیل کنید . به رزومه کاری و اعتبار خود اهمیت دهید . کار نیمه تمام شما ممکن است تا آخر عمر به یاد اعضای صنف شما بماند و همیشه حفظ اعتبار از به دست آوردن آن مشکل تر است . باید در این حرفه مرتباً شبکه ارتباطات را گسترش دهید . شهرت خود را خود بسازید و جایگاه خود را تثبیت کنید .

که در این صورت به عنوان یک متخصص نام خود را همه جا خواهید شنید . تا وقتی یک تهیه کننده یا کارگردان با مشکلی در متن یک فیلمنامه در ژانر تخصصی شما برخورد کرد، بلافاصله  نام شما در ذهنش تداعی شود .

شما باید ثابت کنید که با قدرت خلاقیت خود می توانید نگارش و بازنویسی ها را در وضعیت های بحرانی مثل اتمام مهلت زمان نگارش تیم فیلمنامه نویسی ، به دست تیم فیلم سازی برسانید . بتوانید با انواع مردم کار کنید و در این بین باز هم از ارتباطات استفاده کرده و زمینه را برای گرفتن پروژه بعدی فراهم نمایید .

فاز 7 :

در این فاز ( البته به اختیار شماست ) وقت آن رسیده که ژانر جدیدی انتخاب کنید . و یا تبدیل به یک نویسنده کارگردان شوید . حال که شما موقعیت خود را تثبیت کرده اید . تصمیم گیرندگان اصلی کمپانی ها بیشتر به حرف های شما اهمیت می دهند و به شما اعتماد دارند . و با حضور شما حاضرند ریسک مالی بکنند .

حال این حق را دارید که شانس خود را بیازمایید .

اما سعی کنید به بیراهه نروید . بعضی می خواهند به ناگهان کاری عظیم انجام دهند . گونه ای متفاوت تولید کنند . انقلابی در ایده و اجرا . ایده های عجیب با ریسک پذیرش مخاطب . با بودجه هایی سرسام آور ، ساختارهایی خلاف ساختار سه پرده ای ، فیلمنامه ای قطور با 200 صفحه متن و دیالوگ …

شاید بسته به استعداد و توانایی شما جواب دهد اما ممکن است قدم بلند اول با شکست مواجه شود . شکستی غیر قابل جبران در کارنامه شما . پس با احتیاط و رعایت تمام جوانب حرفه ای گام بردارید . و به پتانسیل ذهن خود توجه داشته باشید .

تمام مراحل ذکر شده در واقع هیچ ربطی به هنر فیلمنامه نویسی نداشتند . اما یادتان باشد سینما یک صنعت است . هنرمندان هم به دنبال معاش خویشند . ولی فراموش نکنید که اگر هم در هیچکدام از فازهای مذکور موفقیتی نداشتید جای نگرانی نیست . مراحل مذکور فقط در جهت سرعت بخشیدن به روند موفقیت شما عمل می کنند .

و می دانیم که شغل اصلی فیلمنامه نویس نوشتن است . پس با تلاش مستمر و در صورت داشتن قدرت خلاقه ذهن ، سرانجام دروازه های موفقیت مالی و معنوی گشوده خواهند شد . فقط باید صبر کنید و بنویسید .    

 

ادامه مطلب

 

 

 

سخنی با خوانندگان :

حتما تمام شما علاقه مندان به سینمای ایران این روزها با دیدن خیلی از فیلمهای ایرانی جدید،  آهی می کشید و با خود می گویید که … چرا؟ چرا اینقدر سطحی؟ ابتذال تا چه حد؟  من اگر بودم فلان کار را می کردم …

به نظر شما مشکل کجاست ؟ آیا مشکل از  فیلمنامه است ؟ سرمایه اولیه؟ شرایط تولید؟ امکانات مادی؟ امکانات فنی؟ بازیگران؟  سطح فرهنگی جامعه هدف ؟

بله مسلما  مهمترین مشکل فیلمنامه است.

اما حالا می خواهید نویسنده را مقصر اعلام کنید ؟ خیر نمی توانید… وضعیت اقتصادی جامعه را در نظر بگیرید. آیا با دستمزدهایی چنین تحقیر آمیز برای کاری چنین مغزخور و ذهنی ، انتظار یک شاهکار را دارید؟؟ این مبلغ کم در مقایسه با هزینه های هنگفت برای بکارگیری ستارگان سینما حتی برای فیلمنامه نویسی که هیچ گونه نیاز مالی ندارد جالب نیست … این دغدغه ای مهمیست برای قشری که کارش طراحی و خلق می باشد.قشری که مسلما نباید دغدغه ای جز این داشته باشد . حداقل نباید دغدغه معیشتی داشته باشد. شغل دوم و سوم …

در نتیجه این امر از حساسیت و دقت او می کاهد و ایده قوی او در نهایت سمبل می شود. انگیزه ای برای او نمی ماند. اینجاست که خود کارگردان ها وارد عمل می شوند و خود دست به قلم می برند. نتیجه به ندرت خوب خواهد بود آنهم فقط برای پروژه هایی که زمان و بودجه کافی داشته اند . اما دلیل آن روشن است. کارگردان صاحب اثر می باشد. او باید به تک تک جزئیات اشراف کامل داشته باشد. زمانی که خودش فیلمنامه را بنویسد دیگر نمی تواند آنگونه که باید نگاهی نقادانه و بهبودبخش بر اثر داشته باشد و نتیجه همینی است که اینک روی پرده هاست.

بنابراین سرمایه گذار ها مجبورند برای جبران کمبودهای فیلمنامه، نقش ها را به عده معدودی از ستارگان و چهره های بسیار محبوب بسپارند . این افراد گاهی برای آن نقش مناسب نیستند و شاید یک هنرمند نه چندان محبوب می توانست در آن نقش بخصوص بیشتر بدرخشد و موفقیت اثر بیشتر شود. و همین قضیه این تفکر اشتباه باند و باندبازی در سینما را پدید می آورد. و بیکاری عده زیادی از هنرمندان …

اما سرمایه گذار نیز حق دارد ریسک نکند و حداقل به اصل سرمایه اش برسد.

و این چرخه معیوب فقط به یک دلیل ایجاد می شود :

سرمایه گذار روی متن خوب سرمایه نمی گذارد ..

اما چرا؟

  • یا … همین که به سودی اندک برسد برای او کافیست و قصد بزرگتر شدن ندارد 
  • یا … درک مناسبی از جامعه هدف (مخاطبین) ندارد
  • یا … اعتمادی به تعهد و استعداد نویسنده ندارد
  • یا … اصلا هدفش از ساخت فیلم فقط تبلیغات است و نیازی هم به سود مالی فیلم ندارد.

 

این در حالیست که به شعور مخاطب و تماشاچی نیز رسما توهین می شود. نباید هوش میانگین مخاطب ایرانی را دست کم گرفت. آنها بسیار با هوش هستند. باهوش تر از آنی که فکر می کنید. وقتی کاری سَمبَل می شود آنها به خوبی می فهمند،  اما چاره ای ندارند. مجبورند قانع شوند به همان چند لحظه تامل برانگیز یا خنده دار.

راه حل چیست؟

اگر شرکت های تولید کننده فیلم ، تلوزیون و هر نهاد و شخص حقیقی و حقوقی که مرتبط با صنعت ساخت فیلم و سریال در این مملکت باشند، روی نویسنده سرمایه گذاری کنند. شاهد نتیجه باورنکردنی خواهند بود. اگر با یک فیلمنامه نویس جوان مستعد و متعهد این مملکت بدون هیچ تجربه قبلی یا باتجربه قبلی ( می دانید که کم نداریم) ، یک قرار داد 100 تا 300 میلیون تومانی (برای یک اثر سینمایی) بسته شود، تا کاری را حداقل در 4 ماه تحویل دهد،  نتیجه فروش فیلم نه تنها در گیشه ایران بلکه در گیشه های جهانی همه را انگشت به دهان خواهد کرد. و سودی که ازین سرمایه گذاری عاید سرمایه گذار خواهد شد قابل مقایسه با سود به ظاهر خوب این روزهای سینما نیست. وقتی سرمایه گذار پولدارتر شود، بدیهی است آثار فرهنگی بیشتری تولید خواهد شد آنهم با درجه فنی و کیفی پیشرفته تر. اشتغال به همین نسبت زیاد خواهد شد و چرخ صنعت سینما می تواند به راحتی بچرخد.

این البته مستلزم بالا بودن شعور اخلاقی نویسنده نیز هست. زمانی که بفهمد تعهد و مسئولیت پذیری او می تواند اعتمادزا باشد. و به تناظر سرمایه گذار نیز با پرداخت دستمزدهای متناسب کار این حس تعهد را تقویت خواهد کرد.

باید دید هالیوود آمریکا با جمعیت 300 میلیونی ( بیش از سه برابر ایران) چگونه بازار فروش جهانی را ایجاد کرده است؟ و میلیاردها دلار درآمد ماهیانه دارد؟ آیا با پول یا زور یا استعمار یا فریب ؟ هیچکدام… پایه هالیوود فقط با روایاتی که هر کدام در زمان خود بکر و جدید بوده اند بنا شده است. شما هیچوقت جیمز باند را نمی شناختید اگر داستانی محرک پشت این جاسوس که قاعدتا دشمن شماست وجود نمی داشت.

اگر می خواهید قلب عوام در کل این کره خاکی را به دست آورید باید روایتتان جهانی باشد. این به معنی لزوم وجود سکس ، صحنه های خشن ، اکشن های پر زرق و برق و داستانهای سطحی نیست. بلکه با کمترین هزینه می توان بیشترین تاثیر را گذاشت اگر … به فکر روایت و راویان باشید.

قبل از اینکه بخواهید عقاید خود را به دیگران تفهیم کنید و یا حتی به اشتراک بگذارید باید با زبان مشترک سینما ، خودتان را به جهانیان معرفی کنید. بعد می توانید ستاره هایتان را معرفی کنید و در نهایت می توانید ایدوئولوژی خود را معرفی کنید. این آشنایی نه تنها باعث اعتماد طرف مقابل  به یک سیستم ، یک ملت ، یک فرهنگ که به یک ایدوئولوژی می شود و باور نمی کنید که چه صرفه زمانی و هزینه ای در بلند مدت برای این مملکت خواهد داشت. و از چه درگیری ها و سوء تفاهمهایی جلوگیری خواهد کرد.

بله این نقش سینماست که قابل مقایسه با هیچ پدیده دیگری در برقراری ارتباط با بیگانگان نیست.

فراموش نکنید که ما در ایران هستیم. جامعه مخاطبین سینما به نسبت جمعیت زیاد هستند. این یک امتیاز مثبت است. اما هیچوقت مخاطب خود را با جمعیت های میلیاردی هند و چین مقایسه نکنیم. بنابراین برای اقتصادی کردن و بهره از این همه استعداد، باید جهانی شویم. اگر باید چرخ این صنعت بچرخد بگذارید با وجود چنین هنرمندان باهوش و با استعدادی که داریم، درآمدسازی جهانی کنیم . و این جز با فونداسیونی قوی ممکن نخواهد بود. دوام و قوام این فونداسیون راویان داستان هستند. هر چه قدر بیشتر به آنها اهمیت دهید ، می توانید ساختمانی مرتع تر بسازید.

توسعه دهنده نرم افزار اوران – شاخه هنر و ادبیات

مطالعه مقالات مرتبط (کلیک کنید)

  1. سخنی با خوانندگان عالی بود. لطفا بیشتر این گونه بحثها را در سایت بگذارید.

    1. Author

      تشکر از شما دوست عزیز

  2. همه حرفها درست ، ولی با حرف که نمیشه . متولی دولتی می خواد

    1. Author

      با احترام به نظر شما، منظور اصلی اینست که هم فیلمنامه نویسان عزیز به کار خود ارج دهند و برای وقت و شعور مخاطب ارزش قائل شوند و هم عوامل دست اندرکار ساخت و اجرا برای کار معنوی آنها ارزش متناسب مادی قائل شوند . این رابطه دو طرفه لزوما متولی دولتی نمی خواهد . فقط تلاش و اعتمادی دو طرفه را می طلبد
      سپاس از حضرتعالی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده + دوازده =

Next

مقالات مرتبط