توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

بازنویسی فیلمنامه – جاده ای به سوی اقبال مخاطب

  • باز نویسی فیلمنامه – جاده ای به سوی اقبال مخاطب
  • نظرات

بازنویسی فیلمنامه – جاده ای به سوی اقبال مخاطب

نوشته : گردی هافمن

منبع : www.bluecatscreenplay.com

مترجم : توسعه دهنده نرم افزار اِوِران

 

بازنویسی یک  فیلمنامه کار شیرینی است . و هر چقدر تلاش ، آن هم درست و حساب شده و با تحقیقات کافی ، روی پروسه بازنویسی فیلمنامه بیشتر باشد ، نتیجه رضایت بخش تر خواهد بود . همیشه در تک تک لحظاتی که در آن دست به بازنویسی می زنید از صفحه اول تا آخرین صفحه ، با هر اصلاح لذت عجیبی خواهید برد و به نظر هر صحنه برایتان به مثابه یک دانه برای به تله کشاندن و هدایت مخاطب به سمت مقصود شما خواهد شد . مقصودی که برای فیلمنامه نویس ، تصویری ساختن دنیای ذهن او و تحسین مخاطب و نفس حبس شده و در نهایت تزکیه و آرامش مخاطب در پلان نهایی می باشد . و در هر نوبت بازنویسی بیشتر داستان را در چنگ خواهید داشت . هر بازنویسی مانند یک سمباده روی کاری چوبی تمام ناهماهنگی ها و گره های غیر منطقی را از بین خواهد برد . زحمت زیادی دارد اما شیرین است .

پروسه بازنویسی یعنی خلق مجدد . اولین نسخه چیزی نیست جز جادوی الهام ، تراوش ذهن نابغه درخشنده جادوگری به نام فیلمنامه نویس ، چون خدا در لحظه نوشتن چیزی را می آفریند که تا چند لحظه قبل موجود نبود . اما حال همانند خرگوشی که از کلاه بیرون می آید موجود می شود . وقتی انگشتانتان روی صفحه کی بورد می چرخند و تنها یک صفحه کاملا سفید روبروی شماست ، نمی دانید به کجا خواهید رفت . سوالی مطرح کرده اید و هنوز جوابی برای آن نیافته اید . اما چون خدا به خود ایمان دارید . اما کدام یک از آفریده های خدا را سراغ دارید که بی عیب نباشد . الگوریتم ژنتیک به صورت کاملا علمی همانند پروسه بازنویسی روی مخلوقات عمل می کند . پس مخلوقات شما خدایان کوچک نیز نیاز به بازنویسی دارند .

بازنویسی یعنی هر تغییری که قرار است روی فیلمنامه خود بوجود آورید . بحث روی جزئیات زیاد است . قبل از اینکه بگویم بازنویسی چیست باید بگویم بازنویسی چه چیزهایی نیست !

بازنویسی به این معنی نیست که نوشته ای را کات و یا کپی یا پیست کنید . به این معنی نیست که فیلمنامه تان را بازخوانی کنید و کلمات را عوض کنید . به معنای پاک کردن چند جمله نیست . به این گونه کارها ویرایش فیلمنامه می گویند که کاری است که توان مغزی و فنی کمی نیاز دارد و می توانید آن را به دیگران بسپارید . به عنوان یک فیلمنامه نویس شما می بایست چیزهایی را دوباره خلق کنید . کلیاتی را تغییر دهید . ممکن است یک کاراکتر برای همیشه از همان ابتدا حذف شود و تشخیص دهید که حضورش کلا زائد بوده است .

توجه داشته باشید که در خلال پروسه بازنویسی نگاه شما باید توامان هنری و صنعتی باشد . شما اگر بخواهید به فیلمنامه نویسی به عنوان یک حرفه نگاه کنید که یقینا حرفه بسیار سنگین و سختی ست باید طرز برخوردتان با آن همانند یک پروژه کاری جدی باشد . ( که چنانچه چنین نگاهی داشته باشید تمام توان خود را در نوشتن و بازنویسی بکار برده و نتیجه حتما قابل عرضه خواهد بود . شک نکنید . بنابراین باید با خودتان قرارداد ببندید . بله . خودتان کارفرمای خودتان باشید و آنگاه از نتیجه شگفت زده خواهید شد . همانند شیفت کاری ، باید برای آن وقتی خاص بگذارید . کاملا رسمی . فراموش نکنید شما اینجا در مقام یک دکتر و یا مهندس یا کارمند نیستید ، چون آنها از آیین نامه ها و قانون های خاصی تبعیت می کنند که قبلا نوشته شده . اما تو فیلمنامه نویس عزیز ، تو خودت آن کسی هستی که قانون های جدید را می نویسی . و این طاقت فرساست . به عنوان یک خدا ، تو باید تقریبا همه چیز را در مورد داستانت ، جزئیات ریزش و کاراکترهایش بدانی . باید به جای یک دکتر ، یک مهندس ، یک کارمند ، یک معلم ، یک نظافتچی ، یک فضانورد ، یک دانشمند و یا یک فاحشه ، زن یا مرد ، پیر و جوان ، آنهم همزمان ، فکر کنی و عمل کنی . حال چه با مطالعه و تحقیق و چه با مشاوره و  … )

و حال بیایید در مورد روش های این کار صحبت کنیم . اما برای اینکه وارد بحث شویم تو باید کاری را انجام دهی . و آن بازنویسی فیلمنامه ات است ! خیلی از فیلمنامه نویسان حتی به این امر اعتراف نمی کنند که حوصله بازنویسی را ندارند . شاید حق داشته باشند چون کاری گردن شکن است . تازه وقتی یکبار بازنویسی تمام شد ورژن بعدی بازنویسی را باید تولید کنی . آنقدر که اثری که حاصل می شود حداقل برای خودت قابل قبول باشد . ( بیایید واضح با هم حرف بزنیم . تو فقط بنویس . فیلمنامه ات را از اول تا آخر بنویس . ممکن است بسته به استعدادت یک مشت چرندیات آشغال باشد و یا اگر خیلی متبحر باشی در حد یک اثر نیمه معمولی . مهم نیست . اصلا مهم نیست . وقتی حس کردی ایده ات ارزشش را دارد دیگر اصلا و ابدا مهم نیست . تو خدایی . بسته به استعدادت با یکبار بازنویسی یا صد بار بالاخره از آن یک شاهکار در می آوری . شک نکن . و این را بدانید که 50 درصد فیلمنامه نویسی ، ایده ، نوشتن اصل فیلمنامه و خلق اولیه است ، 50 درصد بقیه بازنویسی آن است . )

[layerslider id=”34″]

قبل از بازنویسی باز باید از خود بپرسی من می خواستم چه بگویم ؟ داستان اصلی من و خرده داستان ها چه بوده اند ؟ آیا از اصل داستان منحرف شده ام ؟ من معمولا اینگونه عمل می کنم . تمام داستان های موجود در فیلمنامه ام را ( داستان اصلی و خرده داستان ها ) لیست می کنم . آنها همانند اعضای یک خانواده اند .  اینکار را بعد از نوشتن نسخه اول انجام می دهم . حال باید آنها را ویرایش کنم .

نقطه شروع ، پایان ، داستانهای پرده اول ، پرده دوم و پرده سوم ، نقاط عطف ، و داستان اصلی . حال همه را به همان ترتیبی که نوشته ام مانند یک چارت در می آورم . کل فیلمنامه ام در همین چارت خلاصه شده است . بعد با نگاهی گذرا بر روی این چارت می توانم حفره های خالی زیادی ببینم . داستانک های های احمقانه و مسخره ای که در هنگام نوشتن فکر می کردم معرکه هستند . اما وقتی آن را در چارت می گذارم می بینم نبودشان حتی بهتر از بودنشان است .

حال می بینی که بازنویسی در مرحله نخست به معنای عوض کردن دیالوگ و کلمات و صحنه ها نیست . در مورد داستان و داستانک هاست . عوض شدن ترتیب آنها . عوض شدن خود آنها ، حذف شدنشان . خلق داستانک های جدید .

وقتی به مرحله ای رسیدی که چارت نهایی تو را ارضا کرد . حال لیست نهایی را جلویت بذار و تغییرات را در متن اجرا کن . سپس طبق لیست باید به تک تک صحنه هایت بپردازی . اول هر صحنه را بخوان و به آن روی لیست امتیاز بده . 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 .  باید در بین تمام صحنه هایت یکی نمره 1 بگیرد . ( این امتیاز نسبی است و درجه 1 ، بهترین درجه کیفی نسبت به سایر صحنه ها می باشد ) سپس باید با تمام توان کاری کنی که تک تک صحنه هایت از لحاظ کیفی بدون اینکه بخواهی سر خودت را شیره بمالی به درجه 1 برسند . فراموش نکنید یک صحنه ممکن است احساسی باشد . یک صحنه شاید ترسناک و یا یک طنز باشد آنهم در یک فیلمنامه ، اما باید از نقطه نظر شما هر کدام حتی المکان به درجه 1 از دید خودتان برسند . و در نهایت خواهی دید که چه شاهکاری پدید خواهد آمد .

بعد از اتمام اینکار نوبت خلاصه سازی فرا می رسد . هنر دیگری از خدایان .  همه چیز را کوتاه تر کن . همه دیالوگ ها و توصیفات صحنه . همه چیزهای زائد را بریز دور اگر نبودشان نقصانی ایجاد نمی کند . باید اینکار را بکنی . چون فیلمنامه همانند یک شعر است . “هفت سامورایی” در مقایسه با قرن های متمادی زندگی سامورایی ها یک لحظه کوتاه است اما به راستی جهان ، سامورایی ها را چگونه می شناسد ؟ مطالعه تمام این قرون و یا مشاهده فیلمی نظیر شاهکار کوروساوا ؟

ادامه مطلب (کلیک کنید)

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شش + 18 =

Next

مقالات مرتبط