توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

مقدمه چینی برای معرفی دنیای عادی قهرمان داستان

  • مقدمه چینی برای معرفی دنیای عادی قهرمان
  • نظرات

مقدمه چینی برای معرفی دنیای اطراف قهرمان

آرامش قبل از طوفان

منبع : scriptmag.com

مترجم : توسعه دهنده نرم افزار اِوِران

در مقاله پیشین ، به یکی از اجزای ساختار فیلمنامه که به اصطلاح (اتفاق انگیزاننده) یا همان (نقطه عطف ) داستان نامیده می شود پرداختم و به نقش تاثیر گذار آن در زندگی قهرمان داستان اشاره کردم . همینطور یادآور شدم که زمان رخدادن این اتفاق جایی بین دقیقه 10 ام تا 18 ام توصیه شده است به خصوص برای مخاطب امروزی .

در این مفاله می خواهم شما را با یکی دیگر از اجزای ساختار سه پرده ای فیلمنامه آشنا کنم . یکی از اجزایی که زیاد در مورد آن صحبت نمی شود اما به همان اندازه که اتفاق انگیزاننده در داستان شما حیاتی است نقش به سزایی در داستان شما دارد . اینجا می خواهیم در مورد تمام اتفاقاتی که قبل از اتفاق انگیزاننده رخ می دهد صحبت کنیم . همان دنیای آرام و معمولی از نظر قهرمان داستان مان . اینجا می خواهیم در مورد آرامش قبل از طوفان حرف بزنیم . که به اندازه خود طوفان مهم و تاثیر گذار است . بعضی وقتها به این 10 تا 18 صفحه ابتدایی فیلمنامه ، جایی که هنوز اتفاق اصلی در داستان حادث نشده را ” دنیای معمولی قهرمان ” می گویند . مکانی و زمانی که نویسنده باید در دقایق ابتدایی فیلم قهرمانش را معرفی کرده و دنیای معمولی اطراف او را شرح دهد .

اگر قرار است “اتفاق انگیزاننده ” که همان نقطه عطف ابتدای داستان است رخ دهد و زندگی قهرمان را نیز به شدت تغییر دهد ، نویسنده باید چینش مقدمه را با هنر و منطق خود انجام کند . به گونه ای که ” اتفاق اصلی انگیزه دهنده” و ” دنیای معمولی ” کاملاً منطقی و با جاذبه حسی به هم مربوط باشند . و تنها راه این هماهنگی اینست که دنیای معمولی قهرمان را به قدر کافی به مخاطب بشناسانیم . آنگونه که وقتی نقطه عطف اولیه داستان رخ دهد مخاطب متوجه عمق تاثیر این اتفاق  در آن زندگی عادی شود و کاملاً درک کند که چرا زندگی قهرمان تغییر می کند و اصلا چرا زندگی قهرمان باید تغییر می کرده است . اگر مخاطب “باهوش” شما ،  با منطق و احساس خودش و با مقایسه دنیای قهرمان و نقطه عطف به این نتیجه برسد که نیازی به تغییر زندگی قهرمان نبوده و نقطه عطف و دنیای قهرمان دارای تناقض لازم و کافی نیستند ، شما او را همان پرده اول از دست داده اید .

[layerslider id=”34″]

جدای از خلق نقطه عطف یا همان اتفاق انگیزاننده ، توصیه من به فیلمنامه نویسان اینست که موارد دیگری را نیز در پرده اول رعایت کرده و محقق گردانند . مثلا آنها باید روشن کنند داستان در چه دوره زمانی رخ می دهد . داستان کجا رخ می دهد . و همینطور بسیار حیاتی است که فیلمنامه نویس لحن داستان گویی اش را همان اول مشخص کند . مخاطب باید از همان ابتدا بداند داستان فیلم در چه ژانری بیان می شود . کمدی ؟ درام ؟ تراژدی ؟ و گونه فیلم چیست ؟ ترسناک ؟ جنایی ؟ عاشقانه و رمانس ؟ اکشن ؟ یا حتی پورنو ! ( امیدوارم در عرصه فیلمنامه نویسی کارتان به آنجا نرسد ! )

و در نهایت فیلمنامه نویس باید تمامی کاراکترهای تاثیر گذار در داستان را معرفی کند مخصوصا قهرمان داستان را .

همه اینکاراها را باید در 10 تا 18 دقیقه اول فیلم انجام دهید !! دخلتان آماده است !! اما می توانید اگر بخواهید …

حال برای مثال ، دنیای معمولی ” راکی ” را قبل از نقطه عطف  داستان بررسی می کنیم . بیایید نگاهی گذرا به دنیای او بیاندازیم :

راکی در یک کلوپ ورزشی سطح پایین اوقات می گذراند – تلاشش برای جلب توجه دختری به نام آدریان با شکست روبرو می شود – نمی تواند تحت عنوان یک شرخر برای فردی به نام “گازو” مزدوری موفق باشد  – راننده گازو ، راکی را مسخره می کند – او به تنهایی در یک آپارتمان کثیف زندگی می کند … و سختی هایی از این دست که تمام دنیای اطراف راکی را فرا گرفته است .

تمام پرده اول در اینجا صرف برپایی مقدمات حادثه انگیزاننده شده است . لحن فیلم و ژانر آن هم مشخص می شود . کاراکترهای اصلی معرفی شده و سر جای خود مستقر می شوند . و تمام این قضایا قبل از آن اتفاق انگیزاننده فیلم است . یعنی زمانی که به راکی پیشنهاد مبارزه با قهرمان جهان در بزرگترین رویداد ورزشی کشور داده می شود .

برای تمرین ، فیلم ” ویل هانتینگ خوب ” را ببینید . به دنیای عادی “ویل” قبل از نقطه عطف توجه کنید . از آن دنیای معمولی نت برداری کنید . دنیای او قبل از اینکه با حکم قاضی مجبور شود با یک روانشناس ملاقات کرده و تحت تعلیم یک پروفسور ریاضی در دانشگاه MIT قرار گیرد . از خود بپرسید چه چیزی این نقطه عطف یا حادثه انگیزاننده را زیبا کرده است ؟

آیا اگر در دنیای عادی ، ویل هانتیگ یک دانشجوی عادی در MIT بود ملاقات او با یک پروفسور ریاضی دانشگاه و مرید و شاگرد او شدن چندان جلب توجه می کرد ؟ یا اینکه بهتر است او یک سرایدار معمولی باشد که دوست دارد با دوستان پایین شهری اش بگردد و نبوغش را از همه مخفی کرده ، راهروهای MIT را تی بکشد .

بدیهی است که قرار نیست در آن 10 تا 18 صفحه اول فقط به قهرمان اصلی داستان بپردازیم . همانگونه که در ابتدا گفتم چیزهای دیگری هم هست که باید در پرده اول مشخص شود . اگر چه که تمام این جزئیات دیگر نیز منعکس کننده دنیای اطراف قهرمان بوده و در خدمت معرفی غیرمستقیم او می باشند .  پس اشتباه فکر نکنید که باید تک تک لحظات پرده اول را با او باشید . قرار است دنیای اطراف او را هم نشان دهید .

بار دیگر می گویم باید توجه کنید که در مثال هایی که بیان شد حوادث انگیزاننده باید به گونه ای باشد که با توجه به دنیای معمولی داستان قهرمان قبل از آن حادثه ، نمی تواند توسط او نادیده انگاشته شود . و امکان ندارد بعد از آن ماجرا بتواند به روند معمولی زندگی خود باز گردد . یا این امکان با توجه به شرایط فکری ، روحی و جامعه اطراف قهرمان کمتر امکان پذیر باشد . دلایل منطقی باید جور شود نویسنده عزیز ! لطفا شعور مخاطب خود را دست کم نگیرید !

و در پایان باید گفت از اینکه اصطلاح “عادی” یا “معمولی” را برای معرفی این قسمت از فیلمنامه بکار می برند چندان حس خوبی ندارم . (10 تا 18 دقیقه ابتدایی)  زیرا باید بدانید این دنیای به اصطلاح معمولی برای قهرمان شما معمولی است نه خود شما . برای شما همه چیز در دنیای او غیر عادی است و تنها شاید بعضی از مشترکات او با ما عادی باشد .

بهتر است قبل از هر چیز دنیایی مناسب برای قهرمانتان بسازید . قبل از اینکه بخواهید هر بلایی سرش بیاورید !! قرار است زندگی ” عادی” “او” را به تصویر بکشید . اگر او یک گانگستر باشد باید دنیای عادی اطراف یک گانگستر و روابط او را به درستی روایت کنید و حواستان باشد که با حادثه انگیزاننده داستانتان کاملاً هماهنگ باشد .

یک نکته مهم دیگر : اگر قرار باشد این 10 تا 18 صفحه اول را یک دنیای بی نهایت عادی بسازید مانند دنیای خودمان ، مخاطب را حتما از دست خواهید داد . فراموش نکنید دنیای عادی قهرمانتان را بسازید نه دنیای عادی خودتان را !

دنیای عادی ما فیلمنامه نویس ها …. چندان جذاب نیست !

مخاطب به دنبال تجربه چیزی ورای زندگی روتین روزمره اش می باشد .

ادامه مطلب (کلیک کنید)

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده − 6 =

Next

مقالات مرتبط