- آموزش پرده اول فیلمنامه(1)
- نظرات
پرده در فیلمنامه به چه معناست؟
دلیل وجود پردهها در داستان چیست و چگونه میتوان آنها را به بهترین نحو ممکن ایجاد کرد؟ اینکه همه داستانها شامل 3 پرده هستند یک واقعیت انکارناپذیر است. آغاز، میان و پایان. این کلی ترین ساختار یک داستان است. اما پرده به چه معناست؟
پرده: یک محدوده از داستان است که نتیجه اش داستان را به مسیر جدیدی میکشاند یا منجر به حل داستان میشود.
یک پرده خودش مانند یک داستان است. شروع، پایان و میان دارد. نباید به یک پرده، به عنوان یک جزء از کل بنگریم، بلکه هر پرده را باید واحدی یکتا در نظر گرفت که ریتم و ساختار درونی خودش را دارد.
پارادایم هالیوود، همانگونه که سید فیلد و سایرین آن را معرفی میکنند، به شرح زیر است: پرده اول: 25 درصد ابتدایی فیلمنامه است. پرده دوم، 50 درصد میانی و پرده سوم 25 درصد پایانی فیلمنامه است. با توجه به فرمت استاندارد در هالیوود، هر یک صفحه تقریبا معادل یک دقیقه از فیلم میباشد. پس یک متن 120 صفحه ای تقریبا یک فیلم دو ساعته خواهد بود. پرده اول 30 صفحه، پرده دوم 60 صفحه و پرده سوم نیز 30 صفحه. فیلمهای زیادی هستند که این قاعده را میشکنند اما ما در این مقاله به همین پارادایم اصلی و سنتی میپردازیم و پرده اول را معرفی میکنیم.
درام یعنی تنش زایی و رها سازی تنش و اگر اینگونه میاندیشید، میتوانید ساختار پرده ای را چون ریل قطار در نظر بگیرید. داستان قطاری است پر از کنش و واکنش و تقابل که از طریق ریل ساختار هدایت میشود.
اما پرده اول:
اگر پرده اول همان آغاز داستان است، این آغاز شامل چه چیزهایی باید باشد؟ به عنوان یک بیننده باید چه چیزهایی را بدانیم تا بتوانیم داستان را درک کنیم و هدف آن را دریابیم؟ برخی از مهمترین آنها عبارتند از: معرفی کاراکتر، معرفی زمان و مکان، هر نوع پیشینه و تاریخچه لازم برای دنبال کردن داستان حال حاضر و مسیری برای کاراکترها و داستان. بنابراین پرده اول در مورد بنای یک فونداسیون است.
همانگونه که میدانید، این روزها استودیوها و سرمایه گذارها تمایل دارند پرده اول کوتاهتر شود. بنابراین چگونه میتوان اطلاعات لازم را در این زمان اندک به مخاطب منتقل کرد؟ آن هم بدون غرق شدن در شرح و تفسیرهای زائد؟ و کدامیک از این اطلاعات در اولویت هستند و حیاتی به شمار میآیند؟
در آموزش 10 صفحه نخست، در مقالات بعد به تفصیل در این خصوص شرح خواهیم داد.
چگونه یک فیلمنامه را آغاز کنیم؟
گاهی در کمال تعجب مشاهده میکنیم نویسندهها با پرده اول مشکل دارند. ولی به نظر حرفهایها سادهترین پرده در ساختار فیلمنامه همین پرده اول است. قهرمان را معرفی میکنید، پیرنگ داستان را مشخص میکنید، سپس قهرمان را راهی سفر مقدرشدهاش میسازید. اما باید این را هم در نظر بگیرید که حرفهایها فیلمنامههای زیادی نوشته اند که طبیعتاً یعنی پردههای اول زیادی نگاشته اند. البته وقتی که ایشان نیز با دقت به روال کار نگاه کنند، میبینند چندان هم ساده نیست.
چالش برانگیزترین قسمت پرده اول، همان آگاه سازی مخاطب با حجم زیادی از اطلاعات، آن هم در مدت زمانی کوتاه میباشد.
تمام فیلمنامهنویسان میدانند که چقدر طرح و اجرای یک صحنه در فیلمنامه دشوار است. و کارهای زیادی باید انجام شود. به یاد یکی از صحنههای فیلم ماتریکس افتادیم. جایی که مورفوس توضیح میدهد که ماتریکس یک نسخه شبیه سازی شده از واقعیت است و در همان حالی که با نئو صحبت میکند، دنیای اطرافش بارگذاری میشود و آن دنیا از حالت خلأ به فضایی آشنا تبدیل میشود. ذهن نویسنده هم به همین ترتیب دنیای داستان را خلق میکند.
نبرد مورفوس و نئو – ماتریکس1
علم به اینکه چگونه آغاز یک فیلمنامه را بنویسیم، بدون شک از مهمترین پیش نیازهای شکل گیری یک داستان است. صحنه افتتاحیه یک فیلم مثل ویترین یک مغازه است که روبروی یک سرمایه گذار یا تهیه کننده یا کارگردان چیده میشود و او باید انتخاب کند. او جذب صحنه ابتدایی میشود. اما اگر ده صفحه نخست نظرش را به خود جلب نکند، احتمال خوانده شدن باقی صفحات بسیار کم خواهد بود. کاراکترها درست معرفی شده اند و ناگهان یک صحنه انگیزنده قوی نیز چاشنی میشود. بنابراین او همچنان شیفته داستان شما باقی میماند. حالا بنا به تخصص تجربی و حرفه ای اش با تمام توان تا حادثه کلیدی و سپس واکنش کلیدی ورق خواهد زد. چنانچه حادثه کلیدی، یا نقطه عطف اول ضعیف باشد، به احتمال زیاد با دودلی به ادامه خواندن فیلمنامه خواهد پرداخت اما اگر این قسمت را هم قوی نوشته باشید، دیگر باید گفت کار تمام است. او تا انتها خواهد رفت. حتی اگر زلزله بیاید، او تکان نخواهد خورد!
بدون توجه به اینکه بقیه فیلمنامه چگونه نوشته شده، اگر توجه کافی و صرف زمان مناسب جهت نوشتن ابتدای فیلمنامه انجام نشود و تور وسوسه در همان صفحات اولیه برای خواننده پهن نشود، کل زمان و تلاشی که صرف نوشتن گردیده بی ثمر خواهد ماند.
بیایید بیشتر با پرده اول آشنا شویم…
معمولا یک داستان در لحظه ای آغاز میشود که کاراکتر اصلی با مشکلی روبرو است. مسئله ای پیش میآید که باید حل شود. این مساله بهتر است واضح، روشن و قابل فهم باشد. باید به گونه ای تاثیرگذار باشد که کاراکتر اصلی موظف به حل آن شود یا حداقل بداند باید کاری در مورد آن انجام دهد. فرم دراماتیک به معنای کنش است و کنش با خود تنش به همراه میآورد. پس آگاهی از این تنش و اینکه روشن سازید طبیعت این مشکل چیست در ادامه روند نگارش، به شما کمک میکند.
اجزای اساسی که باید در پرده اول معین شوند:
1-لحن: باید بسیار سریع و صریح، لحن داستان فیلم را مشخص کنید. آیا داستان شما جدی است؟ کمدی است؟ فانتزی ست؟ باید مخاطب از همان ابتدا بداند که قرار است بخندد، گریه کند، بترسد، رویا پردازی کند و…
2-تم: فیلمنامه شما چه پیامی دارد؟ تم باید در پرده اول نمایان باشد. (در جلسه اول در این خصوص آموختیم)
3-دنیای عادی قهرمان: هنگامی که داستان آغاز میشود باید دنیای داستانی که قهرمان در آن زندگی میکند و دنیای عادی او میباشد را معرفی کنید. قوانین این دنیا چه هستند؟ چه چیز متفاوت، جذاب و جالبی در مورد این دنیا وجود دارد؟
بل – دیو و دلبر
4- معرفی کاراکترها: در همین حال باید شخصیتهای اصلی را نیز به مخاطب معرفی کنید. کاملا مشخص و واضح، کاملا تازه و بکر. بگذارید مخاطب بفهمد کاراکتر چه سنی دارد. چه میپوشد. چگونه راه میرود. چگونه حرف میزند. صحنه را طوری به آنان بسپارید که همیشه از سایرین متمایز بوده و برجسته به نظر آیند و اولین جلب نظر به سوی آنها باشد. بگذارید مخاطب بداند کاراکتر مورد نظر شما کیست.
5- ضعف پروتاگونیست: ضعف او باید در پرده اول برای مخاطب مشخص شود. (چه درونی و چه بیرونی) تا موانع در پرده دوم، فرصت و زمان کافی برای حمله به او را داشته باشند.
6- حادثه محرک: حادثه انگیزنده، زمانی است که کشمکش و نقطه تقابل دراماتیک رخ مینمایاند. اولین مشاهده و درک شرایط خطرناک پیش رو. و معمولا یک لحظه بسیار تصویری…
7- تنش و سوال اصلی: و این شرایط خطرناک، تنش اصلی را مقدمه چینی میکنند که داستان نیز بر مبنای آن ساخته میشود. آیا آنها عاشق هم خواهند شد؟ آیا موفق به سرقت از بانک خواهند شد؟ آیا زنده میمانند؟
8-موانع: موانع باید واضح و قابل فهم باشند تا به مخاطب نشان دهند چگونه و چرا این مسئله برای قهرمان و آنها مهم است و در درجه اهمیت بالاتر، در صورت عدم موفقیت قهرمان داستان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آن اتفاق معمولا باید به نسبت ایده و تم بسیار بزرگ باشد، مثل مسئله مرگ و زندگی.
ارباب حلقه ها – یاران حلقه
9-هدف: هدف و انگیزه قهرمان چیزی است که او را به جلو میراند. باید بسیار خاص، ویژه و واضح باشد. اینکه قهرمان تا چه اندازه تمنای رسیدن به آن را دارد و باید چه مسیری را برای رسیدن به آن طی کند.
10-تمرکز و قفل کردن روی هدف: پرده اول در نهایت به نقطه ای منتهی میگردد که قهرمان اساساً درگیر شرایط جدید میشود و باید برای تحقق هدفی خاص، خود را به سمت آن سوق داده و جهت حرکتش را به سمت هدف جدید تغییر دهد.