- تفاوت میان ساختار و پلات
- نظرات
نویسندگان عزیز ؛
همانطور که میدانید در بسیاری از دوره های آموزشی و کتابهای آموزش فن فیلمنامه نویسی، بحث ساختار تنها منحصر به پلات ساختار سه پرده ای سید فیلد میباشد. در بسیاری از این دوره ها ممکن است مفاهیم پلات و ساختار و پلات ساختار با هم اشتباه گرفته شوند و این درک اشتباه میتواند تاثیر مخربی بر فیلمنامه بگذارد. در جلسه پنجم مفهوم ساختار و پلات و تفاوت بین این دو کاملا روشن خواهد شد. سپس انواع پلات ها و ساختارها با ذکر مثال های کامل معرفی خواهند شد. برای پلات کلاسیک و بسیار مهم «ماجرای قهرمان» تحلیل فیلم «داستان اسباب بازی» با شرح کامل برای کاملا واضح و روشن شدن این پلات گذاشته شده و برای ساختار سه پرده ای که معروفترین و مهمترین ساختار روایی داستان است، از آموزش پلات ساختار سه پرده ای مایکل هاگ استفاده شده و فیلمنامه فیلم «فراری» جهت مثالی برای این نوع ساختار تحلیل میشود. سپس توصیه های تکمیلی برای ساختار بندی صحیح بیان خواهد شد که بسیار حیاتی هستند. در انتها به تعیین پلات و همچنین ساختار روایی فیلمنامه مثال کلی سری آموزشی فیلمنامه نویسی توسعه دهنده نرم افزار اوران یعنی «برگرد کاتسوری» خواهیم پرداخت. (تا این جلسه ایده نهایی (بحث شده در جلسه اول : آموزش ایده پردازی)، تم (بحث شده در جلسه دوم : تم، رسالت فیلمنامه نویس) و ژانر (بحث شده در جلسه سوم : ژانر مهمترین ابزار فیلمنامه نویس) را مشخص کردیم و در مورد کاراکترها( بحث شده در جلسه چهارم : آفرینش و پرورش یک کاراکتر) به شناخت نسبی رسیده ایم )
تفاوت میان ساختار و پلات
قبل از پرداختن به آموزش ساختار و پلات، ابتدا باید یک اشتباه رایج را در ذهن نویسندگان تصحیح نماییم. واژه پلات و ساختار بارها و بارها توسط معلمها و نویسنده ها به صورت اشتباه به جای هم به کار برده میشوند. حقیقت اینست که پلات و ساختار بسیار به هم شبیه میباشند اما در همین حال بسیار متفاوت نیز هستند. و همچنین هر دو نقش بسیار حیاتی در دنیای داستان پردازی دارند. عدم آشنایی با این تفاوت و گیج شدن نویسنده ممکن است اثر مخربی بر فیلمنامه یا داستان او بگذارد. اساساً
پلات یعنی چیزی که اتفاق میافتد،
اما ساختار یعنی چگونگی روایت این اتفاق برای مخاطب
پلات مجموعه ای است از حوادث مرتبط به هم.
اما ساختار روش بیان همین حوادث مرتبط به هم است به گونه ای که بیشترین تاثیر را بروی مخاطب بگذارد و جذابیت داستانی داشته باشد.
پلات «خطی» است. یعنی حادثه(صحنه) B معلول حادثه(صحنه)A میباشد و حادثه(صحنه) C معلول حادثه(صحنه) B C ← B ← A .
اما ساختار هم میتواند «خطی» باشد هم میتواند «غیر خطی» باشد. مثلا میتوانیم صحنه های(حادثه ها) A و B و C را به ترتیب قرار دهیم
یا صحنه ها را (فقط صحنه، نه حادثه، (چون حوادث منطقا همیشه خطی هستند)) ابتدا Bبعد Cو بعد Aرا قرار دهیم.
پلات داستان را برای نویسنده مشخص میکند و ساختار داستان را برای مخاطب قابل روایت خواهد ساخت.
پلات بافت معنادار پیوسته حوادث و کنشها ست. یعنی هر حادثه معلول حادثه قبلی است و این رابطه علت و معلول کاملا معنادار است. حادثه ب رخ میدهد چون حادثه الف رخ داده است. حوادث در پلات بی هدف رخ نمیدهند و چرایی رخ دادن هر حادثه مهم است. جانت برووی پلات را اینگونه تعریف میکند : ” مجموعه ای از حوادث که عمدا به صورت خطی چیده میشوند تا چرایی رخداد این مجموعه را از طریق روشن ساختن رابطه علی و معلولی مشخص سازند. پلات مجموعه ای از روابط معنادار است که هر حادثه معلول حادثه قبل است.
اما ساختار شکل بیان همان حوادث است. که فرمی مثلث شکل دارد. ساختار از دو قسمت تشکیل شده است. بخش اول چیدمان است. شما میتوانید ابتدا صحنه 1، بعد صحنه 2 و بعد صحنه 3 را قرار دهید یا میتوانید ابتدا صحنه 3 بعد صحنه 27 را قرار دهید. چیدمان در خصوص ترتیب و سازماندهی صحنه هاست. بخش دوم مربوط به الگوها، ریتم و انرژی است. این بخش به نوع “حرکتبخشی” به داستان و “اثربخشی” هر چیدمان ( بخش اول ساختار) میپردازد. ممکن است یک داستان با ساختار سه پرده ای خطی بهتر بیان شود تا با ساختار غیر خطی و بالعکس. با ساختار ما به دنبال چیدمان (بخش اول) و ریتم (بخش دوم) کل اثر هستیم.
به عنوان مثال به زندگی خود نگاهی بیاندازید. داستان زندگی شما از روز نخست به دنیا آمدن تا به امروز. این یک پلات است. شاید وقتی به صورت پلات ( حوادث زنجیره ای مرتبط به هم) به زندگی خود نگاه کنید، چیز جذابی برای روایت نباشد. اما اگر همین پلات را ساختار ببخشید، ماجراهای مهم زندگی خود را بولد کنید، نقاط عطف زندگی خود را مشخص کرده، مهمترین حادثه انگیزنده زندگی را تعیین و شروع و پایان مناسبی برای یک دوره زندگی برگزینید، پلات زندگی شما، تبدیل به یک داستان ساختاربندی شده و جذاب خواهد شد که حال قابلیت روایت شدن را دارد.
چون ساختار لزوما «خطی» نیست، میتوانید از ابزاری مانند «فلش بک» در داستان خود استفاده کنید و حوادث را خارج از ترتیب طبیعی روایت کنید. گاهی لازم است برای جذاب تر شدن ایده، کلانتر همان صحنه اول کشته شود و در آخرین صحنه فیلم حادثه ای را که باعث کشته شدن کلانتر شده را نشان دهیم.
مهم نیست پلات تا چه حد استادانه کار شده باشد، پلات به خودی خود تقریبا همیشه کسل کننده است. برای اثبات این قضیه به سایت imdb بروید و سیناپس فیلم مورد علاقه تان را بخوانید و از اینکه چقدر در مقایسه با خود فیلمنامه کسل کننده به نظر میآیند متعجب خواهید شد. اینجاست که متوجه میشوید چگونه ساختار میتواند یک پلات را جذاب و هیجان انگیز کند.
بسیار حیاتی است که بدانید حوادث به خودی خود ساختار ندارند. حوادثی که برای کاراکترها نیز رخ میدهند ساختار ندارند. باید بدانید در داستان، خود حوادث اهمیتی ندارند. جذاب نیستند. تنها چیزی که جذاب است انتخاب چگونگی رودررو شدن کاراکترها با آن حوادث است.
در ادامه آموزش با انواع پلات و انواع ساختار آشنا خواهید شد. ابتدا به یکی از پلاتهای کلاسیک و مهم می پردازیم و بعد سایر پلاتهای موجود را شرح می دهیم.