- آنتاگونیست - ضدقهرمان در فیلمنامه
- نظرات
آنتاگونیست (شرور یا متضاد)
انواع آنتاگونیست:
الف – شرور
ب – متضاد ( تضاد منافع مادی یا معنوی یا قانونی )
آنتاگونیست
همیشه برای هر لوک اسکای واکر باید یک دارث ویدر وجود داشته باشد. برای هر شرلوک هولمز، همیشه یک پروفسور موریارتی وجود دارد. هر پروتاگونیست نیاز به یک آنتاگونیست دارد، زیرا بدون نیروی شر، خوبی بی معنی است. این نیروی شر میتواند یک نیروی کنترل نشده طبیعی باشد. یا یک بیماری . هر ارزشی که قهرمان داستان برای آن میایستد برای یک کاراکتر شرور ضد ارزش محسوب میشود و بنابراین نه در کنار آن، که در برابر آن خواهد ایستاد.
در این قسمت باید به نکته مهمی اشاره شود و آن اینست که آنتاگونیست همیشه شرور نیست. خیلی اوقات در یک فیلمنامه آنتاگونیستها اقدامات لزوما شرورانه انجام نمیدهند. تا آنجا که حتی ممکن است فقط به وظیفه قانونی و اخلاقی خود عمل کنند، اما این انجام وظیفه خلاف خواست قهرمان و مانعی در دستیابی او به هدف نهایی محسوب میشود. شاید قهرمان شما وامی بانکی میخواهد، اما به دلیل سابقه مالی ضعیف خود در گذشته از آن بی بهره میماند. رییس بانک هیچ کار شرورانه ای انجام نداده است. او به عنوان یک رییس بانک قانون مدار ، کاملا قانونی به وظیفه اش عمل میکند… اما دقیقا مقابل خواست قهرمان. بنابراین به او آنتاگونیست گفته میشود اما شرور نه.
شخصیت شرور نیز خلاف خواست و در جهت مخالف قهرمان پیش میرود اما با روشهای کثیف و شیطانی. زمانی که پروتاگونیست قائل به آزادی بیان است، آنتاگونیست شرور با سرکوب مردم، خلاف این ارزش را خواهان است. آن هم با روشهایی بسیار سختگیرانه تر. به علاوه شرورها در ژانرهای موضوعی خیر در برابر شر، فعالترین شخصیت کل داستان هستند و از هیچ فعالیت شرورانه ای جهت رسیدن به مقصود سر باز نمیزنند. آنها دروغ میگویند، خیانت میکنند، میدزدند، میکشند، رشوه میدهد و…
در بعضی از فیلمهای هالیوودی مشاهده میشود، شرورها دلیل قانع کننده ای برای شرارتشان ندارند. آنها همانند سایه تاریک اعمال خوب، تنها متضاد عمل میکنند. و این چندان جالب نیست. یادتان باشد هیچکس در این دنیا فکر نمیکند انسان بدی است. همه در خودآگاه و یا ناخودآگاه خود بی گناهند. آنها همیشه برای هر کار خود دلیل، فلسفه و توجیه ای خواهند آورد.
نام هیتلر، یکی از شرورترین انسانهای تاریخ را در اذهان تداعی خواهد کرد. هدف و انگیزه او از قتل میلیونها انسان، فراهم آوردن فضا و منابع کافی برای عالیترین نژاد انسانی ( از دید او) یعنی نژاد آریاییها و حکمفرمایی آنها بر کل جهان بود. انسانیت از دید او متعلق به نژاد باهوش تر، قوی تر و والا مقام تر بود. شاید خیلی از افراد دیگر در طول تاریخ چنین دیدی را نسبت به نژاد خود داشته اند، اما او برای تحقق هدفش میلیونها تن را به کشتن داد و اروپا و بهتر بگوییم تمام جهان را به آتش کشید. و به همین دلیل در شرارت از مثالهای تکرار ناشدنی ست.
در مقام یک نویسنده، باید توضیح دهید که فلسفه یک ضد قهرمان شرور برای اقدامات شرورانه اش چیست. دو دلیل اصلی برای شرارت او وجود دارد. یکی به قربانی شدن خود او در زمانی قدیمیتر باز میگردد و دیگری به دلیل شیفتگی بیمارگونه به خود، یا فرد دیگر یا یک قوم، یا یک مفهوم است. که شرور را در دسته کسانی قرار میدهد که حس همدلی برای دیگری ندارند یا این حس بسیار کم و ضعیف است. برای شخصیت ” شرور قربانی ” باید پیش داستانی موجود باشد تا رفتارهای شیطانی اش را بتوان توضیح داد. و برای ” شرور شیفته ” فاکتورهای ناخودآگاهی وجود دارد که سبب دید غیر متعادل او نسبت به مردم و جهان بینی غیرهنجار میشود. آدولف هیتلر مثال خوبی برای چنین اشخاصی است.
اما یادتان باشد هیچکس 100 درصد شرور نیست. در پس آن ابر تیره مصیبت بار، نشانههای بسیار کم رنگ خوبی دیده میشود. آدولف هیتلر از دید معشوقه اش یقینا انسان بدی نبوده است. آیا بلوفلد را در فیلمهای جیمز باند به خاطر دارید؟ همان که قصد کشتن جیمز باند و تسلط بر دنیا را داشت. او مطمئنا یک شرور واقعی بود، اما از نگاه گربه پرشین او، اینگونه نبود. معمولا شرورها فکر میکنند زاویه دید آنها بهترین و درستترین است.
یکی از شخصیتهای اصلی در فیلم مادر ، شخصیت برادر بزرگ (با بازی درخشان محمد علی کشاورز) میباشد. میتوان او را به عنوان شخصیت آنتاگونیست در نظر گرفت. او شرور نیست. اما معیارهای خاص خود را دارد که در تضاد با هدف قهرمان، تم و پیرنگ داستان میباشد. در بعضی مواقع بسیار مسئول تر از برادر روشنفکرش (با بازی زیبای امین تارخ) عمل میکند. او یک شخصیت متضاد با تم داستان است. با اینحال در فیلم مادر آنتاگونیست اصلی یک مفهوم است. مفهومی با عنوان نفاق و دشمنی بین اعضای یک خانواده . و کسی که تا پرده سوم نماینده این مفهوم است همان برادر بزرگتر میباشد.
در نهایت، مادر و کل خانواده (که برادر بزرگتر زهتاب نیز جزئی از آن کل است) نه بر علیه فرزند ارشد که در جهت هدایت کل خانواده به سوی مفهومی متعالی بر علیه نفاق ریشه دار ، آن هم در واپسین روزهای زندگی مادر، اقدام میکنند.