توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

مهمترین لحظه داستان : نقطه عطف اول

  • مهمترین لحظه داستان : نقطه عطف اصلی اول
  • نظرات

مهمترین لحظه داستان : نقطه عطف اول

لحظه ای در هر داستانی وجود دارد که دارای بیشترین میزان اهمیت است و مطمئنا برای ذات داستان، مهمتر از پایان است. خیلی مهمتر از آنست که چگونه پروتاگونیست خود را معرفی می‌کنید. حتی خیلی مهمتر از چرخش‌هایی است که در داستان قرار می‌دهید. لحظه بسیار مهم ی‌‌است و در نهایت بزرگترین لحظه داستان است. لحظه ایست که داستان واقعی شما شروع می‌شود. داستانی که فیلمنامه شما در مورد آن است. این لحظه معروف است به [عطف 1] و بدون آن داستان شما مزخرف خواهد بود. [عطف 1]، جایی است که آنتاگونیست داستان (که می‌تواند یک شخص باشد یا یک نیروی طبیعی یا هر چیزی که در مقام اول موانع رسیدن قهرمان به هدفش قرار دارد) و نتیجه اعمالش، واضح تر نمایان می‌شوند و در نتیجه همه چیز تغییر می‌کند.  حال نیروهای آنتاگونیست یا نتیجه فعالیت نیروهای او، قهرمان را وادار می‌کنند در مسیری بیفتد تا سرانجام با او روبرو شود. حالا پروتاگونیست وارد ماجرا می‌شود. جایی که باید با شیاطین درونی و بیرونی روبرو شود. او وارد می‌شود تا بتواند به هدفش برسد و بر نیروهای بد غلبه کند و بر نیروهای آنتاگونیست فائق بیاید.

نام گذاری نقطه عطف اول در ساختار داستانی ارسطویی کمی ‌‌بی مسمی ‌‌به نظر می‌آید. زیرا این نقطه اولین نقطه عطف در داستان نیست. باید به آن گفت نقطه عطف اول اصلی. چون نقاط چرخش دیگری نیز قبل از این نقطه وجود دارند. و ممکن است تعدادشان در یک داستان بیشتر از 1 حادثه باشد.

مثلا در فیلم سینمایی پسر جایگزین، تعداد زیادی نقاط عطف عظیم و تاثیر گذار داریم که شامل دزدیدن پسر قهرمان داستان، بازگشت یک بچه قلابی و اصرار عجیب دپارتمان پلیس برای پذیرش بچه می‌باشد. تمام این حوادث قبل از تصمیم اصلی قهرمان در عطف 1 برای جنگیدن و مقابله با پلیس فاسد رخ می‌دهند.

 اولین نقطه عطف اصلی، لحظه ای است که دیگر مقدمات تمام می‌شوند. ما با دنیای عادی قهرمان، با نقاط ضعف و قوت و با ضد قهرمان و سایر کاراکترهای اصلی آشنا شده ایم. اما این حادثه الزاما فقط برای قهرمان رخ نمی‌دهد. بلکه ممکن است برای کسی یا چیزی که به او مربوط است رخ دهد. مثل دزدیده شدن پسر قهرمان (آنجلینا جولی) فیلم پسر جایگزین و این حادثه کلیدی به هر روی زندگی او را تکان خواهد داد.

این حادثه یا به صورت مستقیم یا به صورت شراکتی، کاراکتر را مجبور به واکنش و آنهم به طریقی بسیار محکم و مصمم و غیرقابل برگشت می‌کند. کاراکتر مجبور است که وارد ماجرا شود. پس به عنوان مثال، واکنش کلیدی قهرمان در پسر جایگزین چنین است : آنجلینا جولی تصمیم می‌گیرد با پلیس فاسد مبارزه کند.

این لحظه ای است که همه چیز را تغییر می‌دهد. هر چیزی که قبل از این صحنه می‌آید فقط تهیه مقدمات برای همین لحظه است. این لحظه انگیزه اصلی داستان را معرفی می‌کند و آن را واضح شرح می‌دهد. در این لحظه می‌فهمیم پروتاگونیست قرار است چه چیزی را از دست دهد یا چه چیزی را بدست بیاورد. این لحظه، تنش و مسئله اصلی داستان را معرفی می‌کند و نیروهای آنتاگونیست و یا ضدقهرمان را نمایان می‌کند. (این آنتاگونیست می‌تواند یک شخص باشد، یا یک نیروی قوی و واقعی مربوط به طبیعت باشد، یا یک ذات بد درونی یا تاثیر ضدقهرمان بر زندگی قهرمان)

ادامه مطلب …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده − چهار =

Next

مقالات مرتبط