- آیا یک فیلمنامه با ایده ای عالی و مهیج، بدون تم موفق میشود
- نظرات
آیا یک فیلمنامه با ایده ای عالی و مهیج، بدون تم موفق میشود؟
” آیا تم حتماً باید اولین جرقه و انگیزاننده برای شروع نوشتن یک فیلمنامه باشد؟ آیا من به عنوان یک فیلمنامهنویس باید فکر کنم که چه چیزی بنویسم تا نشان دهم در مصیبت و بدبختی و جنگ، تنها عامل نجات، امید و شجاعت است و یا اینکه خیلی ساده با خودم بگویم من یه ایده خوب برای یه فیلم جنگی دارم!
تمام کتابهای آموزشی فیلمنامهنویسی اول از من میپرسن: فیلمنامه تو دقیقا میخواد چه موضوعی رو برسونه؟ اما من میگم که نمیدونم فیلمنامه من دقیقا میخواد چه پیامی به مخاطب بده، من میگم فیلمنامه من یک فیلمنامه خوب و مخاطب پسنده. قرار نیست همیشه از دید بالا به مخاطب نگاه کنی و افکار خودت رو به دیگران القا کنی. اون فقط قراره دو ساعت بشینه و لذت ببره.“
این چکیده پیام یک نویسنده بود که ماهیت تم را زیر سوال میبرد. حال شما چه فکر میکنید؟ آیا فیلمنامه شما قرار است پیام خاصی به مخاطب بدهد یا فقط میخواهد او را سرگرم کند؟
در واقع فیلمنامه قرار نیست چیزی به مخاطب بگوید. این نویسنده است که در قالب فیلمنامه قصد انتشار افکار خود را دارد.
آیا قرار است ایده ” امید و شجاعت همیشه در زمان مصیبت نجات بخش است ” کنترل کننده روند فیلمنامه شما باشد؟
تم فوق، یک بیان کاملاً ساده و انتزاعی ست و در نگاه اول حتی قانع کننده هم به نظر نمیرسد. شما نمیتوانید مستقیماً این پیام را در ذهن مخاطب نهادینه کنید. بیشتر شعاری ست.
اصلا شاید شما هم مانند خیلی از نویسندههای دیگر دارای ذهن پیچیده ای بوده و میخواهید ترکیبی از تمهای مختلف را یکجا جمع کرده و به آن سر و شکل واحدی ببخشید.
در این حالت اگر کسی از شما بپرسد ” فیلمنامه شما میخواهد چه پیامی بدهد؟ ” مثل این است که بپرسد: ” رنگین کمان چه رنگیست؟ ” یا ” نسیم چه مزه ای میدهد؟ “
فیلمنامه شما میتواند همزمان چندین تم و درونمایه داشته باشد. اما همیشه یک تم بسیار غالب تر از بقیه به نظر میرسد و گویا به بقیه تمها اجازه رخ نمایی نمیدهد. پس آیا این خلاف آزادی فکر و بیان است که داستان فیلمنامه خود را طبق یک قاعده کلی کلاسیک، همیشه محدود به یک درونمایه کنیم؟ خیر. مهم اینست که فیلمنامه شما حرفی برای گفتن داشته باشد.
به این ترتیب، درونمایه داستان، مهمترین وجه روند آفرینش یک فیلمنامه است. چرا؟
چون درونمایه (تم) تنها فرصتیست که یک فیلمنامهنویس یا داستانپرداز بدست میآورد تا بتواند عمیقترین باورهای غیرقابلبیان را در مورد انسان و فلسفه زندگی اش بیان کند.
باید گفت همین اعتقادات قلبی و ادراکات درون هستند که ذهن مخاطب و بیننده را درگیر میکنند. به بیانی دیگر شاید در ظاهر، داستان و روایت یک کشمکش، مخاطب را با خود همراه میکند اما در باطن، این تم و درونمایه داستان است که بر ذهن و قلب مخاطب چنگ میاندازد و به او و درونیاتش نهیب میزند. حتی اگر خود مخاطب متوجه این موضوع نشود، اما ناخودآگاهش یقیناً تاثیر خواهد پذیرفت.
بگذارید در یک جمله ساده، جان کلام را در مورد ” تم ” بگوییم:
تم یا درونمایه، همان اعتقاد قلبی و صادق ماست که راه چگونه بهتر زندگی کردن را به بشر نشان میدهد.
وقتی که تم مشخصی برای داستان فیلمنامه خود انتخاب میکنید، در تکتک صحنهها، دیالوگها، کنشها و واکنشها و در پروراندن شخصیتها، تصمیم گیری بهتری خواهید داشت. زیرا دقیقا میدانید شخصیتهای شما در اعماق روحشان “واقعاً” چه میخواهند. یا بگذارید بهتر بگویم دقیقا میدانید که قلبتان و اعتقادات عمیق و راسخ شما چه میگویند و چه میخواهند. و بدین ترتیب خود کاراکترها راه درست را به شما نشان خواهند داد.
افسانهها تم دارند. شعرهای کودکانه نیز تم دارند. پس چرا فیلمنامهها نداشته باشند؟
هر داستانی که ارزش گفتن داشته باشد، حتماً هدفی دارد. به این مثال توجه کنید: “همین تازگیها در مورد یک روز خسته کننده در اداره پست با دوستم صحبت میکردم. میخواستم فیلمنامه ام را پست کنم. مهر و موم شده در یک پاکت با آدرس و مبلغ هزینه برای پست کردن در دستم. در صف مشتریان اداره پست، یک زن جلوتر از من ایستاده بود و چیزهایی را میخواست پست کند. اما نه بسته بندی کرده بود، نه آدرس را از قبل نوشته بود و نه اصلا نوشت افزاری برای اینکار داشت. کاملاً شلخته و بدون برنامه. و باعث شد صف طویلی پشت سرش تشکیل شود. شاید آن روز برای من بسیار خسته کننده بود.
همیشه هر وقت میخواهید برای کسی خاطره ای تعریف کنید، قصد رسانیدن نکته ای را به مخاطب دارید. دلیل اصلی تعریف این خاطره چه بود؟ حتماً دلیلی وجود دارد! هدف من هم از گفتن این خاطره این بود که به دوستم بگویم: وقت با ارزش است. نباید آن را هدر داد. “
چیزی که از یک فیلم در ذهن مخاطب به یاد میماند، تم آن است. همه داستانها بلا استثنا دارای تم هستند. اما آیا شما زحمت فکر کردن در مورد تم را به جان میخرید و یا به راحتی از آن میگذرید؟