توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

چه زمانی از صحنه‌های طولانی استفاده کنیم؟

  • چه زمانی از صحنه‌های طولانی استفاده کنیم؟
  • نظرات

چه زمانی از صحنه‌های طولانی استفاده کنیم؟

به ندرت و فقط زمانی که قرار است اتفاق بسیار بزرگی رخ دهد. معمولا این صحنه‌ها در نقاط عطف شکل می‌گیرند. اگر قرار است در یک صحنه، مخاطب را به شدت بترسانید؛‌ احتمالا صحنه طولانی خواهد شد، اما باید نهایت دقت و وسواس را در ایجاد ترس داشته باشید به گونه ای که مخاطب را به شدت درگیر کند. اگر قرار است در صحنه ای مخاطب به شدت بخندد نیز همانگونه عمل کنید. معمولا باید از این دست صحنه‌های بسیار مهم و هیجان انگیز،‌ هر ۱۰ الی ۱۵ دقیقه استفاده شود تا ریتم متعادل داستان حفظ شود. در خصوص ریتم به نکته بسیار مهم دیگری نیز باید توجه کرد؛ حتی اگر کاراکترهای شما بسیار جذاب باشند و عمیق، در ریتم داستان تاثیری ندارند. یک داستان با کاراکترهای قوی و ریتم کند، همچنان ریتمی‌‌کند دارد و این یک ضعف است.

توجه کنید که هر ۱۰ الی ۱۵ دقیقه باید حادثه هیجان انگیز (متناسب با ژانر و ایده داستان) رخ دهد. چه اکشن می‌نویسید و چه ملودرام یا عاشقانه تفاوتی نمی‌کند. متناسب با آن ژانر،‌ گلوی مخاطب را گرفته و او را روی صندلی میخکوب کنید. در غیراینصورت موفق نخواهید بود. برای مشاهده فیلمهای موفق در این خصوص می‌توانید وقتی هری سالی را ملاقات کرد را امتحان کنید. یک کمدی رمانس فوق العاده. یا فیلم‌های ‌عروسی بهترین دوست من و یا وقتی تو در خواب بودی. تمامی‌‌این فیلم‌ها نشان می‌دهند که این قاعده می‌بایست حتی در ژانر کمدی رمانس نیز همانند تریلر یا اکشن رعایت شود.

نکته مهم : در ژانر اکشن،‌ صحنه هیجان انگیز باید اکشن باشد. در ژانر تریلر، باید به شدت دلهره آور باشد. در ژانر دراما باید غمگین یا به شدت احساس برانگیز باشد. همواره تناسب را با ژانر رعایت کنید. مثلا در یک اکشن، تعقیب و گریز چند ماشین می‌تواند به منزله یک متعادل کننده ریتم، هیجان را بالا نگاه دارد. اما در همین داستان، صحنه نهارخوردن کاراکترها با توجه به انتظار مخاطب، دیگر هیجانی را برآورده نمی‌کند. اما برعکس در یک دراما، زمانی که «پدر سر میز شام برای پسر اتمام حجت می‌کند که یا باید به وضع خود سروسامان بدهد و یا گورش را از خانه را گم کند!»، هیجانی متناسب با ژانر ایجاد می‌شود. اما صحنه رانندگی پسر در خیابان به سمت خانه رفیقش، هیجان خاصی را ایجاد نمی‌کند.

نکته مهم دیگر: حفظ روند صعودی ضربان و هیجان فیلم. همه شرایط برای قهرمان باید به تدریج بد و بدتر شود ( با توجه به تم، ایده، ژانر و…) اینکار در ژانر حادثه ای ساده تر است، اما در یک کمدی رمانس به این آسانی نیست.

اگر بخواهیم در این مورد مثالی را تجسم کنیم، می‌توانیم ریتم فیلم را به یک گلوله برف تشبیه کنیم. باید متعادل و نه زیاد تند و نه زیاد کند از دامنه کوه سقوط کند. اما حین سقوط باید برف‌های سطح دامنه را به خود جذب کرده و مدام بزرگ و بزرگتر شود.

یعنی فقط یک ریتم متعادل با ضربه‌هایی در فاصله زمانی ۱۰ تا ۱۵ دقیقه کافی نیست. هر ضربه باید نسبت به ضربه قبل، بار دراماتیک بیشتری داشته باشد تا فضای بین هر دو ضربه با هیجان بالاتری ادامه یابد. (هیجان باید متناسب با ژانر باشد و منظور از هیجان، همیشه حادثه و اکشن نیست)

همانطور که ذکر شد، ریتم بسیار تند نیز به فیلم ضربه خواهد زد. باز هم ضربان قلب را در نظر بگیرید. قلب بین هر ضربان، استراحت می‌کند. همیشه باید فضاهای بین هیجانات را کنترل کنید. چنانچه داستان شما،‌ صحنه به صحنه هیجان انگیزتر شود، توقع مخاطب بالا می‌رود. حال او می‌خواهد همه صحنه‌ها اینگونه باشند. و بعد ناگاه قسمتی از پرده دوم را کُند می‌کنید. آنجاست که دیگر به راحتی حوصله مخاطب سر می‌رود. به طور طبیعی نباید چنین اتفاقی می‌افتاد. اما مقصر شما هستید، زیرا توقعی را در او بوجود آورده اید که ریتم داستان من تند است و باید به آن خو بگیری. بعد به ناگاه ریتم خود را کند می‌کنید. این یعنی خلاف وعده نانوشته نویسنده و مخاطب رفتار کردن… آنگاه به دردسر می‌افتید.

روند داستان باید صعودی باشد، اما با فراز و فرود. اگر فراز شما ادامه دار و طولانی شود؛ همان فرازها ممکن است کسالت بار شوند و این دیگر بسیار خطرناک است.

توجه: فقط در یک صورت می‌توانید اینکار را انجام دهید و آن استفاده از دو ژانر است. مثلا ژانر کمدی – وحشت را در نظر بگیرید. فیلم ابوت و کاستلو در برابر فرانگشتین نقطه فرودی ندارد. اما همچنان جذاب است. دلیل اینست که از دو ژانر بهره جسته است. زمانی که کمدی اوج می‌گیرد، وحشت فرود می‌آید و زمانی که وحشت فراز دارد، کمدی پایین می‌آید.

 ادامه مطلب …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 2 =

Next

مقالات مرتبط