- روشها و مراحل ایجاد تنش احساسی - قسمت دوم
- نظرات
روشها و مراحل ایجاد تنش احساسی – قسمت دوم
2– انکار:
یک روش دیگر برای زنده نگه داشتن تنش در طول پرده دوم، انکار است. اگر پروتاگونیست به طور ۱۰۰ درصد باور نداشته باشد که مشکل بوجود آمده، اساسی ترین مشکل اوست و یا برای مقابله با آن شک و تردید داشته باشد، سوخت کافی برای پرده دوم به دست میآید. در واقع پرده دوم جایگاهی میشود که پروتاگونیست مشکل داخلی خودش را حل میکند و سپس در پرده سوم مشکل بیرونی را حل کند. پرده دوم مجالی ست برای روبرو شدن با حقیقت درونی خویشتن. اعتراف پروتاگونیست به این امر که آنقدرها هم فکر میکرده، موجود کاملی نیست.
یکی از زیباترین تنش های احساسی فیلم ماتریکس، زمانی است که نئو قصد نجات مورفوس را دارد. قبلا اوراکل به او گفته بود که او برگزیده نیست. ضمن اینکه پیش گویی کرده بود که از بین مورفوس و نئو تنها یک نفر زنده میماند.
انکار نئو و عدم ایمان او به اینکه فرد برگزیده است، باعث میشود نئو برای نجات مورفوس اقدام کند . زیرا با خود میاندیشد که بین من و مورفوس بهتر است مورفوس زنده بماند تا شاید بتواند برگزیده واقعی را بیابد. شاید همین ازخودگذشتگی که امروزه در کمتر انسانی یافت میشود، آخرین معیار فرد برگزیده بود، وگرنه نئو به جز چند مورد خاص، فرق چندانی با سایرین نداشت. مشاهده میکنید که گاهی انکار تنش احساسی زیبایی میآفریند.
3- تصمیم:
حال چه انکار و چه تنگنا، پروتاگونیست باید تصمیمی بگیرد. اگر شرایط را به گونه ای رقم بزنید که نیازی به تصمیم پروتاگونیست نباشد، راه را به خطا رفته اید. چون این به معنی عدم درگیری او در مسئله اصلی داستان است.
این مشکل معمولا در فیلمنامههای شخصیت محور وجود دارد.
کاراکتر تصمیم خاصی نمیگیرد. تصمیمی که روند داستان را تغییر دهد اتخاذ نمیشود. شما میتوانید به جای او از کاراکتر دیگری استفاده کنید و باز هم هیچ تغییری وجود ندارد.
بر پایه تصمیم مهم پروتاگونیست است که تم داستان بروز میکند و معنای فیلمنامه شما روشن میشود.