توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

واکنش کلیدی : ورود به دنیای اصلی ماجرای داستان

  • واکنش کلیدی : ورود به دنیای اصلی ماجرای داستان
  • نظرات

واکنش کلیدی : ورود به دنیای اصلی ماجرای داستان

و حالا در دالان این جدایی از دنیای عادی، در انتهای این راهرو، درب واکنش کلیدی دیده می‌شود. زمانی که کاراکتر اصلی با باز کردن آن، وارد دنیای اصلی ماجرا در پرده دوم می‌شود. در این نقطه، او با تنش اصلی روبرو می‌شود. در بعضی از این داستانها، این ورود به صورت کاملا متمایز نسبت به خروج او از دنیای عادی یا همان حادثه کلیدی رخ می‌دهد.

به عنوان مثال

در پیتر پن، وندی و برادرانش، یک پرواز طولانی را بر فراز پشت بام‌های لندن دارند و سرانجام وارد ناکجا آباد می‌شوند. جایی که ماجرای اصلی اتفاق می‌افتد و درگیری اصلی با کاپیتان هوک شروع می‌شود. متوجه شدید؟ همین پرواز طولانی یعنی فاصله اندازی بین حادثه کلیدی: (تصمیم وندی برای ترک لندن) و واکنش کلیدی : (ورود به دنیای ناکجا آباد) فاصله بین این دو: (پرواز مفرح بر فراز شهر لندن) – که مجموعه آنها نقطه عطف اول اصلی را تشکیل می‌دهند

در فرار بزرگ، ایکس بزرگ و مردانش، در لحظه ای که اولین تونل فرار را حفر می‌کنند، وارد دنیای ماجرای اصلی داستان در پرده دوم می‌شوند.

اما در بعضی از داستانها واکنش کلیدی دقیقا بعد از حادثه کلیدی و در یک صحنه رخ می‌دهند و حتی شاید در یک لحظه. به گونه ای که از هم قابل تشخیص نیستند.

در کتاب سرود کریسمس، خروج اسکروچ از تختخوابش و ورود او به دنیای فراطبیعی ماجرای اصلی داستان که گذشته خود اوست در یک جمله کوتاه صورت می‌پذیرد.

در چگونه اژدهایت را تربیت کن، هیکاپ اژدهای بی دندان را پیدا می‌کند و این لحظه ایست که از دنیای عادی خود خارج می‌شود و ناگهان تصمیم می‌گیرد که بگذارد اژدها برود، بجای آنکه او را بکشد. و در واقع با اینکار او به دنیای ماجرای داستان پا می‌گذارد و همه اینها در یک صحنه رخ می‌دهند.

این ورود به دنیای ماجرای اصلی، کاراکتر را کاملا درگیر با مشکل و مسئله داستان می‌کند و بعد از این ماجرا او نمی‌تواند وارد دنیای عادی داستان شود. (این که می‌گوییم نمی‌تواند بازگردد از لحاظ دراماتیک است. یعنی توقع مخاطب اینست که او جلو برود. و برای همین است که می‌گوییم نمی‌تواند بازگردد. اما در نقطه میانی معمولا او چه بخواهد چه نخواهد و مخاطب چه بخواهد چه نخواهد، دیگر راه بازگشتی نیست. چه دراماتیک و چه منطقاً)

او فقط باید جلو رود تا با تنش و مشکل و مسئله اصلی داستان روبرو شود. درک قوی از حادثه کلیدی و درک تفاوت آن با واکنش کلیدی و شناخت نقش نقطه عطف اول در داستان و زمان گذاری مناسب برای آن، می‌تواند برای نوشتن یک فیلمنامه قوی به شما کمک کند. 

نکته بسیار مهم :

اگر واکنش کلیدی بر حادثه انگیزنده منطبق نبود (که اصولا نباید هم باشد)، پس به احتمال بسیار زیاد  بر حادثه کلیدی داستان شما منطبق است.‌ و چنانچه بر آن هم منطبق نبود، پس بعد از مدت بسیار کوتاهی از حادثه کلیدی رقم خواهد خورد (فاصله کوتاه زمانی بین حادثه کلیدی و واکنش کلیدی).‌ فراموش نکنید منظور از انطباق، دو روی یک سکه بودن است.‌ مثلا وقتی می‌گوییم انطباق حادثه انگیزنده و واکنش کلیدی یعنی، ابتدا حادث شدن حادثه انگیزنده و بلافاصله در همان لحظه واکنش کلیدی، نه اینکه هر دو دقیقا در یک لحظه رخ دهند.

بنابراین چهار نوع کلی واکنش کلیدی داریم :

الف – خروج و جدایی فیزیکی، ترک محیط اولیه    ب – ترک طرز تفکر قدیمی‌(درست یا غلط)

 ج- ترک انتظارات خودخواهانه                         د- ترک رفتارهای قدیمی‌(درست یا غلط)

 ادامه مطلب …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − 10 =

Next

مقالات مرتبط