توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

از چه پایانهایی در فیلمنامه باید پرهیز کرد؟

  • از چه پایانهایی در فیلمنامه باید پرهیز کرد؟
  • نظرات

از چه پایانهایی باید پرهیز کرد؟

از پایان‌بندی‌های قابل پیش بینی به شدت بپرهیزید. یا از آن دسته پایان بندی‌هایی که در چند دقیقه انتهایی، حجم عظیمی از اطلاعات توسط کاراکتر یا روایت تصویری بیان می‌شود تا کل فیلم و داستان فیلم را بار دیگر شرح دهد. این شیوه‌ها دیگر قدیمی شده است و مخاطب را پس می‌زند و آزاردهنده است. اگر پایان آنقدر پیچیده است که به روش طبیعی قابل بیان نیست، حتما نویسنده در قسمتهای قبلی اشتباهاتی فاحش کرده است.

اما از چه زمانی باید به فکر نوشتن پایان فیلمنامه باشیم؟

قبل از هر چیز و مهمتر از همه چیز، قبل از شروع فیلمنامه ، باید پایان آن را بدانید. مایکل آرنت، نویسنده داستان اسباب بازی 3 و جنگ ستارگان 7 می‌گوید؛ او هیچوقت داستانی را بدون آنکه از قبل بداند پایانش چیست، آغاز نکرده است. دلیل آن نیز واضح است. هر آنچه در فیلمنامه شما موجود است باید در انتها جمع بندی شود. چنانچه پایان را ندانید نمی توانید شروع مناسبی داشته باشید.  پایان، مجموعه‌ای از تسویه حسابهاست برای تمام حوادثی که در پرده اول و دوم رخ داده است. پس باید ابتدا بدانیم نتیجه نهایی چه می‌شود تا پرده اول و دوم هر چه زیباتر نگاشته شود. به یاد داشته باشید ممکن است پایانی که ابتدای نگارش در نظر می‌گیرید، در روند نگارش تغییر کند. این نه تنها اشکال نیست که بسیار هم مورد قبول و کاراست. فراموش نکنید فیلمنامه نویسی یک روند پویا و دینامیک است. با اینحال قرار دادن اینگونه نقاط اتکای اولیه به فیلمنامه‌‌نویس کمک شایانی خواهد کرد.

به عنوان فیلمنامه نویس، وظیفه داریم یک داستان خوب بنویسیم، آن‌ها را به خوبی روایت کنیم، پس نیاز به پایان‌های فوق العاده داریم. چیزی که ما را مسحور این قاعده کلی می‌کند، اینست که چه مقدار زمان زیادی نگران آغاز فیلمنامه هستیم تا قلّاب را برای شکار مخاطب بیاندازیم و به عکس، چه مقدار زمان کمی را به صناعت یک پایان خوب برای حصول رضایت مخاطب اختصاص می‌دهیم.

چرا نویسنده‌ها پایان فیلمنامه‌ها را نادیده می‌گیرند و به ضرر خودشان اقدام می‌کنند؟

ابتدا جان آگوست شرح می‌دهد که چرا میل به عجله در انتهای نگارش فیلمنامه بالا می‌رود و چرا این اشتباه اینقدر بزرگ است :

بسیاری از نویسندگان زمان زیادی را صرف 10 صفحه اول می‌کنند، بعد 30 صفحه اول، و بعد زمان زیادی را صرف قدرت بخشی به سایر قسمتهای فیلمنامه می‌کنند. اما در 5 یا 10 صفحه انتهایی دچار استرس و ترسی دیوانه وار می‌شوند و یا میل و علاقه اولیه شان را از دست می‌دهند و در نتیجه این صفحات آخر به نوعی سر هم بندی می‌شود. ممکن است قرار باشد فیلمنامه را در موعدی مقرر تحویل دهند. بنابراین این صفحات آخر با بی‌دقتی هر چه تمام، فقط با سرعت نوشته می‌شوند و معمولا با آن دقتی که باید و شاید و با ذکر جزئیات لازم، آنگونه که در ابتدای فیلم آغاز کرده اند، کار نمی‌کنند. که جای تاسف و حسرت دارد. زیرا مخاطب ممکن است از ابتدای فیلم لذت ببرد و ممکن است از ادامه آن نیز لذت برد، اما تاثیر پذیری واقعی از آن فیلم، در چگونگی پایان دادن آن تعیین می‌شود. و چنانچه این پایان موفق نباشد، همه زحمات به هدر می‌رود.

باید بدانیم هر فیلم خوب چگونه پایان می‌پذیرد. اگر بتوانیم مخاطب را در طول داستان با موضوع پیوند دهیم و درگیر کنیم، حال باید برای او پایانی متناسب بنویسم، چون این انجام وظیفه را به او بدهکاریم. و بهترین نوع برای پایانی بزرگ و به یادماندنی چیزی است که انتظارش را ندارند و همین شوک انتهایی ارضا کننده مخاطب است.

چگونه یک فیلمنامه را آغاز می‌کنید، آن هم وقتی راههای بسیاری برای اینکار وجود دارد. و هر راه می‌تواند شما را به هزار راه دیگر بکشاند ؟ جواب : پایان را از پیش بدانید. بگذارید پایان آغاز صحیح را دیکته کند.

اگر قرار است قهرمان در ابتدا گنج را بیابد، ضد قهرمان را شکست دهد یا به معشوقش برسد، بدیهی است که در فرم داستانی باید هیچکدام را از ابتدا نداشته باشد. یا در همان ابتدا از دستشان بدهد. او در ابتدا باید تنها، بدشانس، حتی بیچاره و ضربه خورده باشد.

توضیح تکمیلی : یکی از تکنیک‌های نوشتار و فیلمنامه برمبنای مباحث فوق اینست که ابتدا 30 صفحه ابتدایی فیلمنامه نگاشته شود و سپس 10 صفحه پایانی

بعضی از فیلمنامه نویس‌ها، حتی نویسندگان مشهوری مانند برادران کوئن، بدون در نظر گرفتن پایان، نوشتن را آغاز می‌کنند، اما نویسندگان مشتاق، خردمندانه ابتدا، پایان را مشخص می‌کنند. این پایان ممکن است در روند نگارش تغییر یابد اما دست کم نویسنده می‌داند که اساس کار را چگونه پیاده کند و انتهای راه کجاست.

جان آگوست مدام تکرار می‌کند که فیلمنامه‌هایش را خارج از ترتیب پرده‌ها می‌نویسد. او در یکی از دوره‌هایش فاش می‌سازد که تکنیکی را که در طول سالیان سال آموزش آموخته اینگونه پیاده می‌کند. او می‌گوید :

اینکار باعث می‌شود تعمداً در همان ابتدای کار و قبل از نگاشتن پرده دوم پایان را بنویسیم. باعث می‌شود آن 10 صفحه انتهایی را هنگامی که هنوز در شور و هیجان ابتدای کار هستیم بنویسیم. بدین صورت آن ده صفحه هیچگاه در بی میلی یا عجله نگاشته نخواهند شد. اما اگر نمی‌توانید اینکار را انجام دهید، یعنی نگاشتن فیلمنامه خارج از ترتیب را نمی‌پسندید، لازم است پس از اتمام نگارش فیلمنامه، حتما پایان را بازنویسی کنید.

توضیح تکمیلی : یکی از تکنیک‌های نوشتار و فیلمنامه برمبنای مباحث فوق اینست که پس از اتمام آوت لاین نویسی (آموزش در جلسات آتی)، ابتدا 30 صفحه ابتدایی فیلمنامه نگاشته شود و سپس 10 صفحه پایانی را تکمیل کنید.

اما با تجمیع نظرات اساتید، توصیه می‌شود :

پس از رسیدن به ایده نهایی، ژانر و تم، و خلق اولیه کاراکترهای اصلی، ابتدا در حدود نیم صفحه هر آنچه می‌خواهید از نقطه اوج تا صحنه پایانی در داستان رخ دهد را بنویسید. اینکار ممکن است چند روز طول بکشد و نیاز به صیقل کاری مداوم هست، اما حتما ارزشش را دارد. بله …نیم صفحه ای که باید زمان زیادی روی آن گذاشت. کاملا کلی و خلاصه. سپس در حدود یک چهارم صفحه، خلاصه ای از صحنه پایانی را بنویسید.  یعنی صحنه ای که بعد از آن عبارت Fade Out  را خواهید نوشت.

فراموش نکنید در این مرحله تلاقی زیادی با پرورش کاراکترها و پیشینه داستان و همچنین تم و ایده نهایی خواهید داشت. هر لحظه ممکن است هر کدام دچار تغییر بشوند که این بسیار طبیعی و اصولا لازم است. 

لطفاً به هیچ عنوان به یک عقیده خاص اصرار نورزید و مطمئن باشید همیشه راه بهتری وجود دارد. زیبایی خلق در همین تغییرات اولیه است. باور کنید حتی ممکن است تم فیلمنامه تان را تغییر دهید. با خلق یک فیلمنامه ، گویی ذهن فیلمنامه نویس هم بروزرسانی می شود.

 ادامه مطلب …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه + هجده =

Next

مقالات مرتبط