- گزینه های ورود به داستان : سورپرایز
- نظرات
گزینه های ورود به داستان : سورپرایز
گزینه دوم: سورپرایز
از صحنه اول برای غافلگیری مخاطب یا قهرمان یا هر دوی آنها استفاده کنید. به فیلمهای کد منبع یا مدفون دقت کنید. کد منبع با شخصیت اصلی آغاز میشود، در حالیکه در یک قطار از خواب بر میخیزد. حافظه خود را از دست داده و نمیداند چرا آنجاست. همنیطور در فیلم مدفون نیز، قهرمان در یک تابوت بیدار میشود. توجه کنید که غافلگیری میتواند باعث ایجاد رمز و راز برای مخاطب شود که همان قلاب داستان خواهد بود. در کد منبع قهرمان میخواهد کشف کند در آن قطار چه میکند. که در نتیجه صحنههای بعدی تحت تاثیر همین سوال قرار میگیرند.
در صحنه اول این فیلمها، هم مخاطب و هم قهرمان غافلگیر میشوند.
آیا تا کنون جعبه پازل چینی دیده اید؟ وقتی معمای این جعبه را حل میکنید، داخل آن یک جعبه کوچکتر میبینید که حاوی معمایی است. آن را که حل کنید، دوباره یک جعبه کوچکتر از جعبه دومی میبینید و همینطور بهترتیب تا جعبه آخر.
بعضی از فیلمها در صحنه ابتدایی خود، اینچنین از عنصر غافلگیری بهره میبرند. به صحنه نخست فیلم آخرین انسان نوشته هری رالستون توجه کنید. در صحنه افتتاحیه مردی داخل یک ویترین را مینگرد. ویترین پر است از دوربینهای فیلمبرداری گران قیمت. یک بعد از ظهر آفتابی درخشان. او از چند زاویه خارج از ویترین، دوربین مورد نظرش را ورانداز میکند. اما نمیتواند مشخصات نوشته شده روی دوربین را از پشت شیشه ویترین بخواند. یک سنگ بزرگ بر میدارد و شیشه ویترین را میشکند. دزدگیر به صدا در میآید. او داخل ویترین میشود، دوربین را برمیدارد و با آن ور میرود. آن را به کناری میگذارد و دیگری را امتحان میکند. مدت زمانی را فکر میکند و مردد است که کدامیک را بدزدد. زمانی که آژیرها به صدا در آمده اند، او بالاخره تصمیم میگیرد. با آرامش دوربین را داخل یکی از سبدهای خرید میگذارد، که اتفاقا پر است از اجناس دزدی دیگر. و خارج میشود. پشت سر او خیابانی را میبینیم که پر است از ماشینهای درب و داغان و اجساد زنان و مردان. قهرمان داستان آخرین مرد روی زمین بعد از طاعون است.
حالا در اینجا فقط مخاطب غافلگیر میشود.