توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

روش‌ها و مراحل ایجاد تنش احساسی – قسمت سوم

  • روش‌ها و مراحل ایجاد تنش احساسی - قسمت سوم
  • نظرات

روش‌ها و مراحل ایجاد تنش احساسی – قسمت سوم

4- درام:

تنگنا یا انکار یا هر دو، تصمیمی ‌را در پی دارد. اما تمام این اجزای احساسی باید نشان داده شوند. کاراکترها باید کاری کنند. زنی سیلی به گوش شوهرش بزند یا بشقابی به سمت او پرتاب کند یا از خانه بیرون بزند و… بی نهایت امکان موجود. صحنه‌های خنثی و راکد،‌ سم فیلمنامه شما هستند. درام راهی است برای نشان دادن یک درگیری احساسی. اگر کاراکتر در خصوص چیزی احساس خشم و نفرت کند، اما مخاطب این احساس را نبیند،‌ چگونه باید پی به احساسات او ببرد؟ یادتان باشد برای خلق درام غالباً نیاز به رویارویی دو نفر به صورت همزمان می‌باشد. اینگونه می‌توان راحت تر احساسات را در غالب واکنش‌های کاراکترها نسبت به هم نشان داد. در بسیاری از فیلم‌ها این مورد فراموش می‌شود.

فرض کنید یک پدر ارتشی منظم داریم و یک پسر بی مسئولیت حیف نان! اما شما هیچگونه درام خاصی در این خصوص ایجاد نکرده‌اید و تنشی بین پدر و پسر بوجود نمی‌آورید. پسر به یک ماجراجویی مهیج می‌رود و شخصیتش رشد می‌یابد. چون بالغی مسئولیت پذیر از سفر باز می‌گردد. پدر به او افتخار می‌کند و یکدیگر را در آغوش می‌گیرند. شاید داستان یک دلهره آور ماجراجویانه باشد، اما کمبود درام حس می‌شود. به طور کامل درگیری بین پدر و پسر را فراموش می‌کند. هیچگاه اجازه ندهید تنش در داستانتان بی پاسخ رها شود. اما باید تنش را نیز به خوبی نشان دهید، وگرنه اصلا دلیلی نداشت به رابطه پدر و پسر اشاره کنید.

5-Deadline یا ضرب العجل:

نکته: بهتر است از واژه (دِدلاین)‌ به جای واژه ضرب العجل استفاده کنیم.

استفاده از دِدلاین در پرده دوم یکی دیگر از سوخت‌های داستانی این پرده است. اصولا آیا هیچ کاری بدون دِدلاین پیش خواهد رفت؟ معمولا همیشه باید برای هر کاری دِدلاین برگزینیم تا آن کار را با پشتکار و همیت بیشتری انجام دهیم. در فیلمنامه نیز همینطور است. بدون دِدلاین،‌ قهرمان دیگر ضرورتی برای رسیدن به هدف (با سرعت و در زمانی معین) نمی‌بیند. و این خوب نیست. مخاطب باید تیک تاک ساعت را برای قهرمان احساس کند و اینکه اگر نتواند به موقع به هدف برسد، عواقب سخت و سنگینی در انتظار اوست.

به عنوان مثال، فیلم مگنولیا با بازی تام کروز را در نظر بگیرید. او سال‌های سال با پدر خود قهر است. طبیعتا چنانچه ضرب العجلی در داستان وجود نمی‌داشت،‌ این وضعیت می‌توانست تا ابد ادامه یابد. اما در مهلت ۲ ساعته فیلم باید کاری کرد تا اتفاقی صورت گیرد. یک دِدلاین که آن دو را به هم ربط دهد. پدر مریض شده و تنها چند روز از عمرش باقی است. حالا ما یک ساعت شنی داریم که نیمه بالایش بزودی خالی می‌شود. پسر باید مشکل را حل کند. او باید به همراه پدرش، به سوال بیرونی و سوال درونی داستان پاسخ دهد. همین پایان مهلت است که پروتاگونیست را وادار به واکنش می‌کند و سوخت پرده دوم را تامین خواهد کرد.

ادامه مطلب …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + 3 =

Next