توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

طرح داستانی یا پلات

  • پلاتهای جایگزین ( بخش اول)
  • پلاتهای جایگزین ( بخش دوم)
  • نظرات

پلات های جایگزین

تالیف : توسعه دهنده نرم افزار اِوِران

[layerslider id=”34″]

 

مقدمه : تفاوت میان ساختار و طرح داستانی فیلمنامه

story-plotطرح داستان یا همان پلات در ادبیات انگلیس اصطلاحی است که به مجموعه حوادث مرتبط به هم که داستانی واحد را یا قسمت اصلی داستان واحدی را شکل می دهن، اطلاق می کنند.

حال آنکه به عمل سازماندهی این حوادث در طرح داستان و نتیجه حاصله ساختاربندی و ساختار گویند.

تا اینجا در سری مقالات معماری بنیان داستان، در خصوص پلاتهای هدف گرا و محدودیت های اینگونه پلاتها مطالبی بیان شد. بافت اصلی در اینگونه پلات ها همان آرزوی اصلی است که کل داستان را با خود همراه می کند.

اما آیا پلاتهایی وجود دارند که رابطه علت و معلولی و شکل گیری داستان در آنها با یک هدف مشخص تعیین نشده باشد؟ پلاتهایی بدون قهرمان؟ یا پلاتهایی که شخصیت اصلی در آن پویا و اکتیو نیست ؟

بله !

در این قسمت با پلاتهای جایگزین پلات کمانی (پلات قوس دار یا ماجرای قهرمان) آشنا خواهیم شد :

  • مینی پلات : پلات کوچک ، پلات عاطفی
  • پلات زنجیره ای
  • پلات عبرت انگیز
  • پلات گروهی
  • پلات منفعل
  • پلات نمادین
  • پلات حادثه تکرارشونده
  • پلات کنش تکرارشونده

بر خلاف پلات معروفِ (ماجرای قهرمان)، این پلات ها هدف مشخصی ندارند. از روش مرسوم علت و معلول ، کنش و واکنش به آن کنش و بافت تنیده آن استفاده نمی کنند. حال به صورت جزئی تر با این پلاتها آشنا خواهید شد:

پلات کوچک ( پلات عاطفی )

این نوع پلات یک روش مینیمالیستی برای بیان پلات کمانی است که در آن اجزای طراحی کلاسیک  کاهش داده شده اند. معمولا این نوع داستانها درونی هستند( به درونیات کاراکتر می پردازند) و حتی به نظر فاقد طرح داستانی منسجم می باشند ( و / یا) پروتاگونیست هایی منفعل دارند.

بخشایش مهرآمیزنمونه آثار : بخشایش مهرآمیز 1983 ، پنج قطعه آسان 1970، توت فرنگی های وحشی 1957روابط علت و معلولی در اینگونه پلات ها و شکل گیری داستان معمولا برخاسته از  نقاط احساسی برجسته داستان می باشد نه به دلیل کنش های بیرونی و هدف مادی و فیزیکی مشخص. بعضی از این پلات با عنوان پلات کمانی چلانده شده یاد می کنند، چون هنوز در آن رگه هایی از الگوی پلات کمانی دیده می شود اما در سطح پایینتر از منظر داستان بیرونی و با سطح عاطفی بیشتر.

  • کارگردان     بروس برسفورد
  • فیلمنامه‌نویس    هورتن فوت
  • مدت فیلم       ۹۲ دقیقه

tender-merciesخلاصه داستان: ” تکزاس. «رُزالی» (هاپر) که شوهرش در جنگ ویتنام کشته شده، به «مک اسلج» (دووال)، یک الکلی فقیر، اجازه می‌دهد تا به‌عنوان کمک در متلش اقامت کند. «مک» با «رُزا» ازدواج می‌کند و رابطه‌ای دوستانه با پسر ده‌ساله «رُزا»، «سانی» (هوبارد)، برقرار می‌کند و شرابخواری را کنار می‌گذارد. پس از ورود یک گزارشگر به آنجا معلوم می‌شود که «مک» سابقاً یک خواننده سبک «کانتری» و «وسترن» بسیار موفق بوده و دختر نوجوانی به‌نام «سوآن» (بارکین) از همسر سابقش، «دیکسی اسکات» (باکلی)، دارد. حالا «رابرت دنیس» (وان دالن) و گروه ناموفق موسیقی‌اش به متل می‌آیند، و از «مک» تقاضای کمک می‌کنند. وقتی «دیکسی» در شهر آستین کنسرت می‌دهد، «مک» تلاش می‌کند تا دخترش را ببیند ولی «دیکسی» نمی‌گذارد و «هاری» (بریملی)، کارگزار برنامه‌اش، به اجرای ترانه‌ای که «مک» سروده، اعتراض می‌کند. «رُزا» از «مک» می‌خواهد که ترانه را به «رابرت» و گروهش بدهد. در اینجا «سوآن» به ملاقات «مک» می‌آید و به او می‌گوید که با یکی از نوازنده‌های گروه مادرش رابطه دارد و مادرش به شدت مخالف این رابطه است. حضور «مک» همراه با گروه «رابرت» در یک برنامه رقص محلی، نه تنها اعتمادش را بر می‌گرداند بلکه باعث می‌شود تا «سانی» در چشم هم سن و سال‌هایش اعتبار بیابد. «سوآن» با محبوبش فرار می‌کند ولی در اثر تصادف اتوموبیل کشته می‌شود. «مک» دچار افسردگی می‌شود اما این حالت پس از بازگشت از مراسم تدفین و بازی با «سانی» کم‌کم رنگ می‌بازد.

در نقد فیلم در یکی از سایتهای فارسی آمده بود : “فیلم بدی که بازی خوب دووال را نیز هدر داده است. گفت‌وگوهای فیلم ضعیف و نامنسجم‌اند، نقطه‌های اوج آن تأثیرگذار نیستند و شخصیت‌ها نیز تک بُعدی و سطحی به‌نظر می‌رسند. با این همه، صداقت فیلم، بد بودن آن را تعدیل می‌کند. “

توضیح : همانطور که ملاحظه می شود تفاوت بین مینی پلات و پلات کمانی در ذهن مخاطبین و منتقدین باعث بروز چنین انتقاداتی می شود.

پلات زنجیره ای

در این نوع پلات ها هیچ پروتاگونیستی یافت نمی شود که هدفی به خصوص داشته باشد. اما به جای او، مجموعه ای از کاراکترها یا موقعیتها در بافت علت و معلولی  داستانی معرفی می شوند که در آن، یک مورد فیزیکی از یک کاراکتر به کاراکتر بعدی منتقل می شود.

نمونه آثار : ویولن قرمز 1998 ، بیست دلار 1993

ویولن قرمز

  • کارگردان فرانسوا جرارد
  • نویسنده دن مک‌کلر ، فرانسوا جرارد
  • مدت فیلم :  131 دقیقه

خلاصه فیلم ( نقل از ویکی پدیا) : ویولن قرمز درباره ویولنی است که طی چند قرن دست به دست می‌گردد و سرنوشت شومی را برای مالکانش رقم می‌زند. ماجراها از قرن ۱۷ میلادی و از ایتالیا آغاز می‌شود. مردی به نام بوزتی ویولن بی‌نظیری را برای را برای پسر هنوز به دنیا نیامده‌اش می‌سازد اما همسر او در زمان زایمان به همراه فرزندش از دنیا می‌رود. وی تصمیم می‌گیرد و آن را با خون همسر مرده‌اش جلا می‌دهد. یک قرن بعد ویولن به دست پسرکی یتیم می‌افتد اما وی هنگام نواختن آن در یک مجلس می‌میرد. در قرن ۱۹ مردی انگلیسی که استاد موسیقی است، ویولن را به دست می‌آورد. او می‌خواهد بهترین موسیقی خود را برای نامزدش بنوازد اما ویولن طی یک حادثه آسیب می‌بیند و آن مرد خودکشی می‌کند.

redviolinbanner

پیش‌خدمت وی ویولن را به چین می‌برد. در زمان انقلاب فرهنگی که نگهداری سازهای غربی در چین جرم است، مردی آن را می‌خرد و به معلم موسیقی خود می‌دهد. پس از مرگ وی، دولت تمام سازهای او را مصادره می‌کند و آنها را در مونترال به حراج می‌گذارد. مردی به نام چارلز (ساموئل ال جکسون) به قدمت ویولن پی می‌برد و آن را فاش می‌کند. حاضران در حراجی به تکاپو می‌افتند تا آن را بخرند، غافل از این که چارلز ویولن اصلی را با بدلش عوض کرده است.

پلات عبرت آموز

در اینگونه پلاتها قهرمانی وجود ندارد و معمولا کاراکتر در تضاد با رشد و تعالی پیش می رود. در این گونه پلاتها معمولا از کاراکترهای اصلی اعمال وحشتناک و خشونت آمیزی سر می زند . در این پلاتها این مخاطب است که به پروتاگونیست تبدیل می شود و باید کاراکتر اصلی را ارزیابی کند و او را قضاوت کند و معمولا این مخاطب است که باید بر مبنای تفکر خویش پایان و نتیجه را در ذهن خود رقم بزند.

نمونه آثار : کتاب نابخشودنی از کریس لینچ ، کتاب اسلحه ای به آن پسر بده از تاد استراسر

  inexcusable

پلات گروه محور (چند آوا)

این پلات چندین کاراکتر اصلی در یک لوکیشن دارد که تقابل و کشمکش با چند صدایی  بودن، تضاد در جهان بینی شان، درک متفاوت شکل می گیرد و کاراکترها بدون برتری کلی بر هم، شخصیت پردازی می شوند. معمولا هدف در اینگونه پلات ها وجود دارد. اما پایه پلات بر مبنای شخصیت هاست که در قالب یک جامعه (دوست ، همکار، هیئت منصفه و …) دور هم جمع شده اند.

نمونه آثار : 12مرد خشمگین 1957،  اندوه بزرگ 1983 ، نشویل 1975 ، دختران زیبا 1996

12مرد خشمگین

  • کارگردان    سیدنی لومت
  • نویسنده     رجینالد رز
  • مدت فیلم   96 دقیقه

نقد و خلاصه فیلم ( نقل از ویکی پدیا) : دوازده مرد خشمگین که به اشتباه با نام «۱۲ مرد خشن» نیز شناخته شده است فیلمی درام محصول سال ۱۹۵۷ آمریکاست که براساس داستانی تلویزیونی به همین نام نوشته رجینالد روز و به کارگردانی سیدنی لومت ساخته شده ‌است. داستان درباره هیئت منصفه دادگاهی متشکل از دوازده نفر است که بایستی درباره گناهکار بودن یا بی‌گناهی جوانی به حکم قتل تصمیم‌گیری کنند. فیلم به دلیل اینکه تنها از یک لوکیشن در بیشتر طول و دوازده بازیگر اصلی استفاده کرده‌است مورد توجه می‌باشد. همچنین شخصیت مثبت این فیلم (تصمیم گیرنده شماره ۸) در لیست پنجاه قهرمان برتر تاریخ سینما قرار دارد.

بازیگران در «۱۲ مرد خشمگین» نامی ندارند و از ابتدا تا به انتها آنها را براساس شماره ایی که دارند صدا می‌کنند. در این بین تنها هنری فوندا و جوزف سویینی هستند که در انتهای فیلم تماشاگران را آگاه می‌کنند که نامشان به ترتیب دیویس و مک کاردل است.

angrymen

نوجوانی هجده ساله از اهالی امریکا لاتین متهم به قتل پدرش گردیده است. شواهد نشان می‌دهد او با ضربات متعدد چاقو پدر خود را به قتل رسانده است، گرچه نوجوان که به نظر ضعیف و افسرده حال می‌رسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که متعلق به نوجوان مذکور است و او ادعا می‌کند آن را مدتی قبل گم کرده و خبری هم از محل آن نداشته است، به عنوان مدرک جرم، دلیلی برای مجرم شناختن او از سوی دادگاه شده است. حال دوازده مرد از طبقات مختلف اجتماعی به عنوان اعضای هیئت منصفه دادگاه، مأمور تصمیم گیری نهایی درباره این پرونده شده‌اند. اگر آنها فرد متهم به قتل را محکوم نمایند، وی باید روی صندلی الکترونیکی اعدام شود. در فرایند رأی گیری یازده نفر از اعضای هیئت منصفه رأی به محکومیت و در نهایت اعدام نوجوان می‌دهند اما در این بین یک نفر از آنان یعنی تصمیم گیرنده شماره ۸ (با بازی درخشان هنری فوندا) رای بر بی گناهی متهم می‌دهد و پیشنهاد صحبت در این باره را می‌دهد. با پیشروی ماجرا در اتاقی که اعضای هیئت منصفه آن در فضای عصبی مشغول بحث و بررسی پرونده هستند قصه فیلم شکوفا می‌شود و به صورت مطالعه‌ای استادانه درباره شخصیت‌های پیچیده‌ای در می‌آید که به عنوان عضو هیئت منصفه می‌خواهند رأی نهایی را صادر کنند. پس زمینه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هریک از این اعضا، باعث واکنش‌های مختلف آنان در زمان حال می‌شود. در چنین موقعیت و اوضاع و احوالی است که شماره ۸ تلاش می‌کند بقیه همکارانش را متقاعد کند که رأی آنها اهمیتی حیاتی دارد و نباید براحتی درباره آینده و زندگی دیگران تصمیم بگیرند و سرانجام پس از یک ساعت و نیم بحث پرونده کاملاً روشن می‌شود و هیئت منصفه رای بر بیگناه بودن متهم می‌دهد

در قسمت بعد ، سایر پلاتها را با هم بررسی می کنیم. با ما همراه باشید

  1. مرسی مرسی مرسییییییییییییییییییی
    خیلی عالی بود
    قسمت بعدی رو سریعتر بذارین خواهشن

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + 4 =

Next

مقالات مرتبط