توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

چهار قانون مهم برای فیلمنامه های کمدی

  • چهار قانون مهم برای فیلمنامه های کمدی - قسمت اول
  • چهار قانون مهم برای فیلمنامه های کمدی - قسمت دوم
  • نظرات

چهار قانون مهم برای فیلمنامه های کمدی – قسمت اول

[layerslider id=”34″]

باور رایجی هست بین فیلمنامه نویسان که می گوید ” کمدی پول ساز است ” . باید گفت کسی که می تواند کمدی بنویسد حتما در سطح بالاتری از نویسنده ای هست که نمی تواند طنز نویسی کند . ( طنز نویسی هوش بسیار بالاتری می خواهد )

حال ، اگر قرار باشد دیالوگی شوخ طبعانه بنویسی ، چگونه اینکار را انجام می دهی ؟

به تجربه شخصی من ، در نوشتن متون طنز ، نوشتن دیالوگ های کمدی یک کار ذاتی است . یا می توانی انجامش بدی و یا نمی توانی .

ای کاش می توانستم بگویم در یک کلاس “فیلمنامه نویسی در ژانر طنز ”  شرکت کنید و یا کتاب های نوشته شده در این مورد را بخوانید . یا یک سری جملات حکیمانه در این خصوص به گوشتان بخوانم و شما متحول شده به طنزنویسانی خبره تبدیل شوید .

چیزی که می توانم به شما بگویم چیزی شبیه به گفته تیم آلن است که در یک مصاحبه تلوزیونی در خصوص چگونه ایجاد شدن و پرورش یافتن حس شوخ طبعی  به مصاحبه کننده گفت : ” شوخ طبعی من یک هدیه به من بوده ، نمی دونم منبع اون کجاست ؟ یک جادو ست و بسیار حیرت انگیزه و اگر روزی اون رو از دست بدم کارم تمومه .

حس شوخ طبعی از کجا می آید؟ همانگونه که یک قهرمان ورزشی المپیک باید بپرسد قدرت طبیعی اش را از کجا بدست آورده است. چرا یک جوان 190 سانتی بهتر از 50 جوان 190 سانتی دیگر در پست فوروارد می درخشد؟ چرا به ازای هر لبرون جیمز، 10000 جوان دیگر هستند که به اندازه کافی خوب نیستند ؟

قانون اول نوشتن کمدی :

اینکه آدم با مزه ای باشی و نقل مجلس هر جمع، دلیل نمیشه که نویسنده کمیک خوبی بشی؛

طنز نویسی با جک گفتن و خوش مشرب بودن و انجام کارهای کمدی در جمع دوستان و خنداندن آنها کاملا دو مقوله مجزاست . خیلی از بمب های خنده، حتی نمی توانند یک دیالوگ طنز بنویسند. با اینحال داشتن قریحه طنز حتما کمک خواهد کرد .

پسران نوجوانی را در نظر بگیرید که نمی توانند با توانایی های ورزشی و فیزیکی خود توجه دختران همسال را جلب کنند. کاملا آنتیک و درب و داغان! به نظر هوش چندانی ندارند و قیافه هایی دارند معمولا غیر جذاب مخصوصا در سنین بلوغ. اما فکر می کنید چه چیزی باعث می شود بین یک پسر خوش تیپ و جذاب و یک پسر با مشخصاتی متضاد با او، دختران همان درب و داغان را ترجیح دهند؟! حس شوخ طبعی و زبان آنها که به مرور ارتقاء پیدا می کند و می تواند عامل مهم و امتیاز خاصی در رشد اجتماعی و زندگی شخصی آنها باشد.

حال اگر استعداد نوشتن هم داشته باشند، می توانند تبدیل به نویسنده طنز خوبی شوند. اما همانطور که گفتم (با مزه بودن) دلیل بر (نویسنده خوبی بودن) نیست . اما حتما می تواند در روند فیلمنامه نویسی کمدی اثر بخش باشد .

خیلی از مردم نمی توانند یک جک با مزه تعریف کنند. و یا داستان بامزه ای را . روی داستان تمرکز ندارند .  نقطه اوج داستان را خیلی زودتر از موعد بیان می کنند ، از مسیر اصلی خارج می شوند ، جزئیات مهمی را که باید بازگو کنند فراموش می کنند ، یا داستان را در هاله ای از ابهام بیان می کنند . و اینگونه است که می توان یک جک یا داستان قوی کمدی را به گند کشید ! بدین ترتیب مخاطبشان را به سرعت از دست می دهند . و اگر مخاطب کمی مرام داشته باشد بی دلیل می خندد تا ادب و احترام آنها حفظ شود .

اما خیلی از نویسنده ها هم هستند که قدرت خنداندن مردم را در محاوره دانرد ، اما در هنگام نوشتن ، دقیقا دچار همان اشتباه و ناپختگی سایر افراد در طنز محاوره ای می شوند .

 اما حال اگر یک فیلمنامه نویس اینگونه بنویسد چه خواهد شد ؟ مخاطبان فیلمنامه بسیار مشکل پسندتر و بی رحم ترند . مخصوصا اگر مخاطبان اولیه را تهیه کننده ها ، مدیر برنامه ها یا کارگردان ها در نظر بگیریم .

باید کاری کنی که مدیر برنامه هایت از همان صفحه اول شروع به خندیدن کند . مخصوصا از همان صفحه اول . زیرا اگر رغبت کند که تا پایین صفحه اول به خواندن ادامه دهد ، مطمئنا به صفحه دوم خواهد رفت . و اگر این کشش تا صفحه ده ادامه داشته باشد و بعد تا نقطه عطف اول ادامه داشته باشد . می توانی مطمئن باشی که داستانی مسحور کننده و جذاب نوشته ای و او تا انتها خواهد رفت .

که این امر ، ما را به دومین قانون نوشتاری طنز رهنمون می سازد:

یک داستان قوی بدون تعداد زیادی جک بهتر از یک داستان ضعیف پر از جک های با مزه است .

بسیاری از کمدی ها که داستانی ضعیف و سست داشته اند ، به راحتی زمین خورده اند ، زیرا اگر داستان به حد کافی جذاب نباشد ، مهم نیست چه تعداد جک و لطیفه و حتی بازیگر حرفه ای طنز در آن استفاده شود ، شکست بسیار محتمل است . در کمدی ، مخاطب به همان اندازه که باید به کارها و دیالوگ های کاراکتر بخندد، باید  به همان اندازه به او اهمیت دهد و سرنوشت و پیشینه آنها برایش حائز اهمیت باشد . ( مهم نیست چقدر این کاراکتر ها احمق باشند ) در غیر اینصورت راه به جایی نمی برید .

وقتی صحبت از فیلمنامه می شود ، من ترجیح می دهم یک داستان استوار و قوی داشته باشم تا مجموعه ای از جک های  با مزه . اول داستان قوی خود را پایه گذاری کن . بعد جک ها و طنز ها و موقعیت های کمیک را به آن اضافه کن . حتی ممکن است خودت هم جک ها را اضافه نکنی . به هر روی احتمال موفقیت داستانی قوی بیشتر از تعداد زیادی جک و دیالوگ طنز قوی در مجموعه ای ضعیف است .

ادامه مقاله

سومین قانون نوشتن طنز :

دو فکر بهتر از یک فکر کار خواهد کرد

ممکن است تو یک نویسنده جدی باشی . یک فیلمنامه نویس قابل اعتماد با درکی درست از ساختار سه پرده ای ، و حتی 5 یا 7 پرده ای . می دانی که شخصیتهایت باید چند وجهی باشند ، و با انگیزه هایی قوی و جذاب . اطلاعات وسیعی در مورد سینما و فیلمنامه نویسی داری و به تمام کلاس ها و سمینارها و کارگاههای آموزشی نیز رفته ای .

اما ممکن است یک مشکل اساسی برای کمدی داشته باشی : حتی نتوانی یک دیالوگ طنز بنویسی! متاسفانه دیالوگ های جذاب تو بسیار جدی و غیر طنز است و اگر بخواهی زیادی سعی بکنی ممکن است بسیار لوس و بی مزه هم باشد .

اما راهی وجود دارد . باید همکار و یار همراه نویسنده خود را برگزینی . یکی از همان بمب های خنده را . کسی که تخصصش نوشتن دیالوگ طنز است . همان که به راحتی می تواند هفت روز هفته ، 24 ساعته طنز بنویسد . به این می گویند یک همزیستی برد – برد .

نویسنده قوی و طناز قوی . این دو کنار هم می توانند شاهکارهای کمدی خلق کنند . سریال های طنز تلوزیونی را در نظر بگیر . همیشه می بینی یک تیم پشت فیلمنامه های طنز وجود دارد . سریال Friends را حتما دیده ای . که اگر ندیدی توصیه می کنم قبل از نوشتن فیلمنامه طنز این سریال را ببین . پشت فیلمنامه آن یک تیم بزرگ نویسنده و سرپرست نویسندگان وجود دارد .

اما پیدا کردن یک نویسنده به عنوان پارتنر ، به همان اندازه انتخاب همسر سخت می باشد ! باید با دقت انتخاب کنی . چون آینده کاریت به این مرتبط است .

به هر روی مطمئن باش دذر دنیای بی رحم سینما و تلوزیون موقعیت دو نفر بهتر از یک نفر خواهد بود .

چهارمین قانون طنز :

ژانر خود را پیدا کن

وقتی به دیدن فیلم های برادران فارلی می رویم همیشه انتظار داریم نوع خاصی از کمدی را ببینیم . حجم عظیمی از شوخی های غیر واقعی ، با لحظات و دیالوگ هایی الهام بخش و معنا گرا . کمدی های وودی آلن نوع مخصوص خودش را دارد . طرفداران او می دانند که وقتی فیلمنامه ای را نوشت و ساخت ، باید منتظر اثری باشند یکتا ، روشن فکرانه و سرشار از خلاقیت و طنز . وقتی اسم جود آپاتو به عنوان فیلم نامه نویس ، کارگردان یا تهیه کننده درج شود ، باید انتظار حجم زیادی جک های }نسی با لایه ای مودبانه  داشته باشید .

مسئله اینست که اگر بخواهی در هر سبکی کمدی بنویسی باید حداقل به اندازه این افراد قدرت طنز نویسی داشته باشی .

کمدی های رمانتیک نیاز به لحظات مفرح و جک های گوناگون دارند اما نه حجمه ای عظیم از آنها . فیلم ” Sweet Home Alabama ” و فیلم ” Legally Blonde ” را با بازی ویترسپون در نظر بگیرید . در هیچکدام از این فیلم ها آنچنان طنز خاصی وجود ندارد اما داستانها کشش دارند و موفقند . اما برای ژانر ” Guy comedies ” که نمونه های آن را می توان  “عروسی ضایع کن ها ” ، ” شب های تالادگا ” و در نظر گرفت … حتما باید جک و کمدی بیشتری داشته باشی .

 

بیایید نگاهی به سریال های تلوزیونی بیاندازیم . به نظر من سریال هایی مثل سکس و شهر ” Sex and The City ” طنز نیستند . آنها درام هایی هستند با رگه هایی از طنز . کسی این سریال را برای خندیدن مشاهده نمی کند . سریالهای سین فیلد ، مرد خانواده و30 rock هم طنز نیستند . بلکه درام هایی هستند که دیالوگ های کمدی از جانب کاراکترها بیان می شود .


در سریال های طنز لحظاتی وجود دارد که کمدی متوقف می شود . و اطلاعات ضروری داستان در این لحظات منتقل می شوند . فیلمنامه های کمدی سینما نیز می توانند ازین لحظات داشته باشند . اما نه خیلی زیاد و نه در 15 صفحه اول .

یادت باشد اگر می خواهی یک شاهکار کمیک خلق کنی باید فیلمنامه ات از همان ابتدا سرشار از لحظات کمدی باشد و مخاطب را در حد مرگ بخنداند .

پس در هر ژانری که می نویسی ، چه کمدی رمانس ، چه کمدی تلخ ، یا درام کمدی ، لازم نیست حتما 3 تا 6 مورد خنده در هر صفحه داشته باشی . دوباره می گویم داستان قوی مهم تر از تعداد لحظات طنز است .

نتیجه گیری :

آیا کسی می تواند بدون تجربه قبلی طنز روی به نوشتن طنز بیاورد ؟ بله . مثل کسی که می خواهد آشپزی بیاموزد . به کلاس های مخصوص طنز نویسی برو . کتاب های مرتبط را بخوان . اگر نخواستی زوجی هنری تشکیل دهی ، باید حجم کار ذهنی ات را افزایش دهی تا به لحظه های طنز و موقعیت های طنز برسی . تا می توانی سریال های طنز را ببین . فیلمنامه های کمدی بخوان .

یک توصیه مهم . هیچوقت موقعیت های طنز را تحلیل نکن . و آن را پیچیده نکن . بگذار همانطور بکر و خنده دار بمانند . مگر آنکه بتوانی چیزی جدیدتر و خنده دار تر به آن اضافه کنی . چون همانطور که ای . بی وایت می گوید : ” تحلیل کمدی مثل کشتن ، کالبد شکافی و تشریح بدن قورباغه است ، تعداد کمی از مخاطبان اهمیت می دهند و تازه قورباغه هم می میرد ! “

( باید به این نکته اشاره کرد که در مورد فیلمنامه نویسان ایرانی ، کار بسیار سخت تر است . مخاطب غربی به دلیل رفاه بیشتر و ذهن آسوده ، راحت تر می خندد . ذهنش درگیر نیست . فرهنگی متفاوت دارد . اما در مورد مخاطبان ایرانی که خود هر کدام ادعای طناز بودن دارند و با حجم زیادی از درگیری های فکری روبرو می باشند ، کار فیلمنامه نویس به این راحتی ها هم نیست . به جرأت می توان گفت به غیر از سریال های تلوزیونی مانند فرندز ، بیگ بنگ تئوری و فیلمهایی انگشت شمار در هالیوود ، سایر فیلمنامه های طنز آنسوی آب برای مخاطبان ایرانی چندان کمدی به نظر نمی رسند . ضمن اینکه باید در نظر گرفت حجم زیادی از موقعیت های کمیک همین سریال های مورد اشاره شامل شوخی های جنسی می باشد که در ایران امکان نوشتن اینگونه کمدی نیز وجود ندارد . با اینحال ابتکار و خلاقیت باید سرلوحه کار فیلمنامه نویس قرار بگیرد . او به هر روی می تواند بر این موانع فائق آید . نت برداری کن . از هر موقعیت خاص و متضاد و احمقانه . افکارت را که باعث می شود لبخند بزنی را به نثر در بیاور . موقعیت های کمیک را تصور کن . ذهنت را آزاد کن . دنیای مجازی خنده را بساز . استندآپ کمدی های رایج شده این روزها در تلوزیون رسمی ایران نیز می تواند موثر باشد . نت برداری کن و بعد با خلاقیت همه را ترکیب کن و معجونی شاهکار بساز )

ادامه مطلب (کلیک کنید)

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × یک =

Next

مقالات مرتبط