توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

پرهیز از دیالوگ نویسی کلیشه ای

  • پرهیز از دیالوگ نویسی کلیشه ای
  • نظرات

دیالوگ نویسی

پرهیز از دیالوگ نویسی کلیشه ای

در این مقاله  می خواهم کمی در مورد دیالوگ نویسی صحبت کنم . واضح است که اگر بخواهیم در موضوع دیالوگ نویسی فیلمنامه مطلبی بنویسیم به گنجایشی هزار صفحه ای نیاز داریم . برای همین در اینجا موضوع را محدود به توصیه هایی در خصوص بازنویسی دیالوگ خواهیم کرد .

وقتی نگارش نسخه اول فیلمنامه تان به پایان رسید باید به این نکته مهم توجه کنید که دیالوگ شما هنوز خام و نپخته است . از کلمه ” بد” استفاده نمی کنم ! به هر صورت این یک حقیقت تلخ است و به قول نویسنده بزرگ ” همیشه اولین نسخه از هر چیزی افتضاح است ! ” دلایل زیادی برای این موضوع وجود دارد . یه عنوان بدیهی ترین دلیل باید گفت که شما در هنگام نگارش نسخه اول هنوز کاراکترهای خود را به خوبی نمی شناختید و کاملا نمی دانستید که داستان فیلمنامه شما به کجا ختم می شود . خودتان هم خوب می دانید که در اولین نسخه همیشه عجله دارید . می خواهید به همه چیز پایان مناسب دهید . و مانند شرکت در یک مسابقه آنهم با خودتان مرتب سعی دارید تمام تراوشات ذهنی که ممکن است ناگهانی فراموش شوند را به سرعت وارد فیلمنامه کنید و این ذاتا بد نیست چون شما دارید نسخه اول فیلمنامه را می نویسید . بنابراین طبیعی است ه می خواهید تمام آنچه در ذهن دارید را به قلم آورید . اما به طبع این کار باعث می شود دیالوگ های شما بد باشند .

نگران نباشید . آنقدر ها هم که فکر می کنید خجالت آور و وحشتناک نیست . نسخه اول همه نویسندگان بزرگ با دنیایی از تجربه نیز حتما نیاز به بازنویسی دارد . اما حالا با قبول این واقعیت باید بدانید که بازنویسی جزو لاینفک فیلمنامه نویسی است . شاید فیلمنامه شما چندین نوبت نیاز به ترمیم و دوباره نویسی داشته باشد . اما اینجا بحث ما در مورد بازنویسی دیالوگ هاست .

به تجربه من ، دیالوگ نسخه اولیه شما از دو ناحیه اصلی ضربه دیده است . اول اینکه دیالوگ ها کاملا مستقیم و سر راست است . کاراکتر شما دقیقا هر آنچه در احساساتش و افکارش حس می کند را مستقیم و صریح بیان می کند .

مشکل این مورد چیست ؟ خیلی ساده است . اکثر ما انسانها اینگونه نیستیم . ما انسانها واقعا اینگونه صحبت نمی کنیم . و منظورمان را به روشی غیرمستقیم بیان می کنیم و مخاطب ما خودش می فهمد که ما واقعا چه می خواهیم بگوییم . مثلا در مورد مکالمه خودتان و رئیس تان فکر کنید آنهم در یک جلسه مهم کاری . به مکالمه خودتان با نامزدتان . با همکارتان . با یک رهگذر غریبه .

فکر کنید با دوست دخترتان نشسته اید روی نیمکت یک پارک و به او می گویید : عجب هوای خوبیه ! آخرین برگهای درختا دارن می ریزن و صدای خش خش شون آدم رو حالی به حالی می کنه . فکر می کنی صدای پای قلب من زیر پاهات همچین حسی رو به بقیه آدمها می ده ؟ قلب من ، منو تنها نذار

و او جواب می دهد : آه عزیزم ، این چه حرفیه که می زنی ؟ تو توو قلب من جا داری . تا ابد . هیچوقت تنهات نمی ذارم . بذار همه این درختها و برگها و رهگذرها بدونن .

به نظر خیلی مسخره می آید . اما ممکن است در یک ژانر به خصوص و در جای بخصوص جواب دهد . به هر روی در واقعیت ، من اگر جای دوست دخترتان بودم بلافاصله بعد از گفتن آن دیالوگ به سرعت و تا ابد تنهایتان می گذاشتم !!!

 در سوی دیگر اگر بخواهیم مثالی برای یک دیالوگ دم دستی کلیشه ای مستقیم بزنیم می توان این دیالوگ کلیشه را بررسی کرد :

زنگ درب ورودی به صدا در می آید

مرد : یعنی کی می تونه باشه ؟

زن : نمی دونم . تو منتظر کسی بودی ؟

مرد : نه ! واقعا عجیبه !

زن بعد از اندکی مکث به سمت آیفون می رود .

واقعیت آنست که در زندگی ما همچنین دیالوگ دراماتیکی بیان نمی شود . نه به این شکل غلیظ ! و اصلا شاید نیازی به این دیالوگ نباشد .

[layerslider id=”34″]

زنگ درب ورودی به صدا در می آید

مرد نگاهی متعجب به زن می اندازد .

زن بعد از اندکی مکث به سمت آیفون می رود .

البته نظر بعضی بر اینست که زبان ناطق سینما باید غلو شده زبان واقعیت اجتماع باشد . من هم به این حقیقت اذعان دارم . اما به هر روی مخاطب دوست دارد در هنگام تماشای فیلم با کاراکترها همذات پنداری کند و در داستان درگیر شود . آنها می خواهند تقریبا در لحظات عادی فیلم ، همان دیالوگ هایی را بشنوند که برایشان آشناست . نه اینکه جملات درسته و با هجمه ای از آرایه های ادبی در ذهنشان گنجانده شود .

به تمام دلایل فوق تا حد ممکن و با توجه به ژانر و گونه فیلمنامه تان از این دیالوگ نویسی دم دستی و گاهی کلیشه ای پرهیز کنید . به این معنا که سعی کنید در نسخه های بازنویسی بعدی تا آنجا که می توانید دیالوگ ها را بررسی کنید و ببینید آیا آن دیالوگ می تواند بسیار جذاب تر و به شیوه ای غیر مستقیم تر بیان شود یا خیر

دومین ناحیه آسیب دیالوگ در نسخه اولیه ، مربوط به کاراکترهای شماست . رایج ترین اشتباه فیلمنامه نویس مبتدی اینست : همه کاراکترهای یکجور صحبت می کنند . و حدس بزنید شبیه چه کسی صحبت می کنند … خود شما نویسنده تازه کار !

فکر کنید یک دزد با فرهنگی بسیار پایین آنچنان جملات فلسفی به کار می برد که استاد دانشکده الاهیات در همان فیلمنامه . این اصلا منطقی نیست اما متاسفانه رعایت نمی شود .

نویسنده عزیز ، اگر می خواهی به عنوان یک نویسنده حرفه ای  شناخته شوی ، این مورد را باید در نظر بگیری و در پرداخت آن استاد شوی وگرنه ره به جایی نخواهی برد . با هر چه باهوش تر شدن مخاطب تو نمی توانی به آسانی شعور وی را نادیده بگیری .

تمام کاراکترها در ذهنت باید صدای مخصوص به خودشان را داشته باشند . کمی به صحبت کردن دوستانتان دقت کنید . صدای هر کس و لحن وی و افکار وی و شخصیت وی ، مختص به خود اوست . لهجه ها ، و گویش ها متفاوتند حتی در یک شهر . حتی در یک اداره .

با احترام به فلسفه زبان سینما ، حرفه ای ها می گویند دیالوگ کاراکتر شما باید به گونه ای باشد که فقط با خواندن آن در فیلمنامه بدون توجه به نام کاراکتر متوجه شوید آن دیالوگ از آن کدام کاراکتر است . البته این هم بسیار سخت و غلو آمیز است اما هنری است که اگر به آن برسید ارزشش را دارد .

این جنبه ای از فن دیالوگ نویسی است که باید در بازنویسی ها به آن دقت کنید . به تک تک دیالوگهای کاراکتر دقت کنید و اطمینان حاصل کنید که علاوه بر همخوانی دیالوگ با کاراکتر ، دیالوگ این کاراکتر معین به اندازه کافی با سایر کاراکترها متفاوت باشد . هر کس صدای مخصوص به خود را دارد . خوشبختانه این قسمت از دیالوگ نویسی با هر نسخه از بازنویسی کامل تر و پخته تر می شود . به همان نسبتی که شما بیشتر با کاراکترهایتان ، هویتشان و روحیاتشان آشنا می شوید .

همچنین این کار باعث می شود بعد از چندین و چند بار تجربه های مختلف در زمینه فیلمنامه نویسی و بازنویسی و رعایت استانداردهای دیالوگ نویسی در پروژه های جدیدتان به طور غریزی دیالوگ ها از همان ابتدا پخته تر نوشته شوند . چون حالا گوش شما بهتر از قبل فرق بین دیالوگهای دم دستی و دیالوگ های حرفه ای را تشخیص می دهد .

به همین طریق با کسب تجربه و بازنویسی های متعدد قبل از اینکه حتی شروع به نوشتن کنید با کاراکترهایتان راحت تر ارتباط برقرار کرده کاملا غریزی به آنها ، لحن و گویش مطابق شخصیتشان می دهید و سپس با قلم آنها را به تصویر می کشید .

به هر روی برای رسیدن به این درجه در نویسندگی نیازمند زمان و تجربه آموزی هستید . باز هم می گویم حتی در آخرین نسخه تان دوباره دیالوگ ها را بخوانید و بعد آن را نهایی کنید . نه به آن معنی که تک تک دیالوگ ها را بازنویسی کنید بلکه آنهایی را که در نسخ قبل می پنداشتید خوب هستند اما حال می بینید به اندازه کافی خوب نیستند را اصلاح نمایید.

ادامه مطلب (کلیک کنید)

 

چنانچه می خواهید با زیر و بم های فن دیالوگ نویسی و قواعد فیلمنامه نویسی آشنا شوید، محصول “بسته کامل آموزش فیلمنامه نویسی” را تهیه و دانلود نمایید 

بسته کامل آموزش فیلمنامه نویسی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج − چهار =

Next

مقالات مرتبط