توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

5 نکته کلیدی در صحنه افتتاحیه

  • 5 نکته کلیدی در صحنه افتتاحیه
  • نظرات

ادامه از مطلب قبل…

5 نکته کلیدی که باید در هنگام نوشتن صحنه افتتاحیه به یاد داشته باشید

صحنه افتتاحیه بسیار حیاتی و مهم است. صفحه اول، صحنه اول… همان جایی است که مخاطب تصمیم می‌گیرد آیا این فیلمنامه ارزش خواندن را دارد یا نه… بزرگترین شانس برای اینکه قلاب داستان شما را بگیرند و تا صفحه 90 تا 120 پیش بروند، همین صفحه است. چنانچه موفق نشوید، شانس آنکه در صفحات بعدی بتوانید آنها را مجذوب کنید بسیار کمتر می‌شود.

باید در صحنه نخست کارهای زیادی انجام دهید. معرفی لحن، استایل، ژانر، دنیای روایت. هنگامی‌ که متوجه شدید صحنه افتتاحیه کامل و بی نقصی دارید، همان آغازی که داستان، آن را می‌طلبید،… یک صحنه آغازی دیگر بنویسید. یعنی صحنه اولی را فراموش کنید و بیاندازیدش دور. چیز دیگری را امتحان کنید.  دوباره به اولی بازگردید. ببینید با وجود آنکه دور انداخته شده بود هنوز هم کامل است؟ با صحنه جدید بیامیزید. کاملترش کنید. آن صحنه را دوباره بیافرینید. و او را به دنیا بیاورید. حتما دلیلی وجود دارد که والدین در هر گونه ای از حیوانات سعی می‌کنند از بیشترین امکانات برای تولد نوزادشان بهره برند و او را در شرایط عالی وارد این دنیا کنند. اما بعد از اینکه این وظیفه انجام شد، نوزاد می‌ماند و یک دنیا خطر و زخم و فساد در آینده که باید به سلامت از آنها گذر کند. این دقیقاً مثل داستان فیلمنامه شماست. صحنه نخست باید بی نقص باشد. مثل نوزاد آدمیزاد… پاک و بی عیب. این اولین انتظاری است که از خالق می‌رود…

برای اینکه نوزادتان سالم و سرحال به نظر رسد، ابتدا باید نکات زیر را به دقت در فیلمنامه تان رعایت کنید:

1 تا آنجا که ممکن است پروتاگونیست را زودتر معرفی کنید.

اگر پروتاگونیست تا صفحه 8 معرفی نشود و یا بعد از تعداد زیادی کاراکتر معرفی شود، بسیار دیر است. در این صورت مخاطب با عدم اطمینان بیشتری وارد داستان می‌شود، زیرا اساساً نمی‌داند باید چه انتظاری از داستان شما داشته باشد. آنها به محض آغاز فیلم به دنبال کاراکتری هستند تا روی او تمرکز کنند و جهت دهی اصلی ذهن خود را متوجه او سازند. آنها باید هر چه سریعتر قهرمان را ببینند تا احساس امنیت کنند..

به قهرمان همانند یک “لیدر تور” نگاه کنید. اگر توریستها برای یک تور ثبت نام کنند و در ابتدای سفر هیچ سرپرستی برای گروه نداشته باشند، گیج می‌شوند و هرج و مرج به زودی حاکم می‌شود. مخاطبین خود را هدایت کنید.

چنانچه معرفی قهرمان دیر انجام شود، و یا بعد از معرفی سایر کاراکترهای اصلی شناسانده شود، مخاطب، علاقه مند کاراکتر دیگری می‌شود و به اشتباه فکر می‌کند او قهرمان است، و هنگامی‌ که دریابد داستان اصلی در مورد فلان کاراکتر نبوده، مطمئنا ناراضی خواهد شد. بنابراین هر چه زودتر قهرمان داستان را معرفی کنید، فرصت بیشتری برای ایجاد رابطه احساسی میان او و تماشاگر خواهید داشت.

حال که چنین است، چه بهتر که با قهرمان در همان صحنه نخست آشنا شویم. یکی از فیلمهای موفق سینمای بعد از انقلاب ایران، فیلم مارمولک کمال تبریزی نوشته پیمان قاسم خانی است. این فیلم که بر مبنای ایده فیلم «ما فرشته نیستیم» تولید سال 1989 آمریکاست از آثار به یاد ماندنی، مفرح و قابل احترام سینمای ایران است. به صحنه افتتاحیه توجه کنید. رضا مارمولک در همان صحنه اول و همان ثانیه‌های نخست معرفی شده است، در حالیکه در حین سرقت دستگیر می‌شود.

ما فرشته نیستیم – 1989

2- مطمئن شوید که در این صحنه ژانر معرفی شود.

مخاطب را قانع کنید که در تمام مدت داستان، دقیقا از پیش نیازهای اصلی ژانر مورد نظر او استفاده خواهید کرد. و این اطمینان باید در همان صحنه افتتاحیه داده شود. اگر فیلمنامه کمدی است، باید صحنه اول مفرح و تولید کننده خنده و قهقهه باشد! اگر ژانر وحشت می‌نویسید، باید وحشتناک و مرعوب کننده وارد داستان شوید. وگرنه ممکن است شانس تان را برای ادامه خوانده شدن از دست بدهید.

با این وجود فیلم مارمولک صحنه آغازین خنده داری ندارد، چون مارمولک ژانر ‌ترکیبی کمدی درام است. ضمن اینکه در تبلیغات مردمی‌ و دهان به دهان (این فیلم به دلایلی اکران بسیار محدودی داشته است)، مخاطب می‌داند این فیلم قرار است فیلم کمدی خوبی باشد.

3- به سرعت درگیری و تقابل بیافرینید.

نمی‌توان اهمیت این مورد را به راحتی بیان کرد. تقابل و کشمکش مثل آجر ساختمان هر صحنه است. بدون توجه به نوع ژانر، اگر به طور مطلق هیچ کشمکشی در صحنه موجود نباشد، اصلا نباید نام آن را فیلمنامه گذاشت. (یادتان باشد منظور از درگیری و کشمکش هر چیزی می‌تواند باشد) نبود کشمکش مخاطب را بی حوصله می‌کند. و مطمئن باشید که بی‌حوصلگی مخاطب یکی از آن چیزهاست که ابدا تحملش را نخواهید داشت و به عنوان فیلمنامه نویس توهینی به کار شما تلقی می‌شود.

در فیلم مارمولک، تنش و درگیری در همان صحنه اول، با آژیر پلیس، فرار رضا، بالا رفتن او به سبک یک مارمولک از روی دیوار سنگی، فریاد ایست، شلیک گلوله و نهایتا توقف رضا روی دیوار پدید می‌آید.

صحنه افتتاحیه فیلم مارمولک

4- با فلش بک آغاز نکنید.

اینکار بسیار ناشیانه است. هیچ وقت گذشته چیزی را نشان ندهید که موقعیت روایی حال حاضر و دنیای عادی کنونی اش را معرفی نکرده باشید.

همیشه وقتی فیلمنامه اینچنین آغاز شده باشد، به احتمال بسیار زیاد، ناشیانه و غیرحرفه ایست و باید اصلاح شود.

البته این امر نسبی است و بستگی به مهارت و تمهیدات نویسنده دارد. اما در کل کاری کلیشه و چیپ به نظر می‌رسد.

به نحوه روایت فیلم مارمولک دقت کنید. روایت کاملا خطی است. مطابق آموزه‌ها دانستیم چنانچه ایده داستانی قوی باشد، روایت خطی بهترین گزینه است، زیرا داستان را دلنشین‌تر می‌کند. اما به هر روی اگر مجبور به استفاده از فلش بک در داستان هستید، به هیچ عنوان در صحنه نخست اینکار را انجام ندهید.

5- مطمئن شوید که انتهای صحنه اول به طریقی در تضاد با آغاز صحنه اول باشد.

اینکه آن تضاد چیست اهمیتی ندارد، اما هر چه که هست، باید از بودن این تضاد مطمئن شوید. اگر ابتدای صحنه نخست در اتاق یک هتل است، صحنه بعدی را هم در اتاق یک هتل شروع نکنید. یک تضاد تصویری بوجود بیاورید. اگر با یک صحنه انفجار اکشن صحنه ای را آغاز کردید، صحنه دوم را به لحظه سکوت چند ثانیه ای کاراکتر اختصاص دهید. در طول فیلم، باید لحظاتی به مخاطب استراحت داده شود تا خستگی بصری و شنیداری بر او چیره نگردد. حتی در صحنه‌های هیجان انگیز اکشن. معمولا در تمام فیلمهای موفق اینچنین است. ما مخاطبین متوجه نمی‌شویم اما آنها حتی بین لحظات اکشن به ما استراحت می‌دهند. لحظه کوتاهی بین دو انفجار که قهرمان به ساعتش نگاه می‌کند و به چیزی فکر می‌کند. یا همان لحظه‌هایی که قهرمان یا ضدقهرمان فندکش را روی مواد مشتعل ریخته، با حرکت آهسته از محل انفجار دور می‌شود.

به عنوان مثال : رضا مارمولک در صحنه اول، در خیابان و روی دیوار مردم و در صحنه دوم در اتاق رئیس زندان به سر می برد.

مطالعه قسمت قبل

مطالعه قسمت بعد

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × سه =

Next

مقالات مرتبط