توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

راهنماي داستان نویسی و شكل دادن داستان (9)

  • راهنماي نوشتن و شكل دادن به داستان (9)
  • نظرات

راهنماي نوشتن و شكل دادن به يك داستان

قسمت نهم

به قلم : اچ. اسمارت 

مترجم : سيد مصطفي احمدی – توسعه دهنده نرم افزار اوران


در این مجموعه مقالات خواهید خواند :

  • مقدمه 
  • چگونگي آغاز داستان 
  • چه ميشد اگر ؟ 
  • شخصيت پردازي 
  • ژانر 
  • زاويه ديد 
  • صحنه پردازي 
  • كشمكش
  • شكل و ساختار 
  • رفع نواقص داستان
  • انتشار داستان
  • حرف آخر

قسمت نهم: ژانر

در اين جا موضوع ژانر را مورد بررسي قرار ميدهيم . همان چيزي كه بسته به نگاه تو به آن ، ميتواند كمك كننده و يا بازدارنده باشد .

مردم ، داستانهايي مي خواهند كه با آن همزاد پنداري داشته باشند و در عين حال از خواندن آن هيجانزده و غافلگير شوند . آنها ميدانند كه شاهزاده اژدها را خواهد كشت و دست پرنسس را خواهد گرفت اما با آنكه داستان قبلا بازگو شده ، مي خواهند آن را به شيوه اي متفاوت و در عين حال بدون تغيير ، همچون داستاني كاملا جديد بشنوند و از آن لذت برند . اين تضادي است كه در قلب ژانر نهفته ميباشد . يك نوول در ژانر رمانس و يا يك فيلم سينمايي در ژانر وحشت ،  با خود انبوهي از پيش فرضها و قالبهاي اجباري مي آورد كه يك نويسنده و خالق اثر نميتواند آنها را ناديده بگيرد . ( يعني يك فيلم وحشتناك المانهايي دارد كه بايد از قبل رعايت شوند تا آن فيلم بتواند در ژانر وحشت قرار بگيرد ) اگر او از اين قالبها خارج شود ، نمي تواند خواننده و مخاطب را راضي نگاه دارد .

خيلي از مردم در اين تصور اشتباه هستند كه نوشتن يك نوول رمانس به سادگي امكان پذير است . اقدام به نوشتن ميكنند و صد البته كه شكست ميخورند . سطح ادبي يك كتاب نشان آن نيست كه نوشتن آن كار سختي بوده يا آسان . ( مثلا اين احمقانه است كه فكر كنيم نوشتن يك نوول رمانتيك خيلي ساده تر از يك نوول فلسفي پيچيده ميباشد ) در كل بهتر است كه تو كار خودت را انجام دهي و به طبع خود و كارآيي خويش اكتفا كني و راضي باشي . چون خيلي سخت تر مي شود اگر بخواهي طبق انتظارات ديگران عمل كني .

هميشه به ياد داشته باش كه اگر در خواننده انتظاري به وجود بياوري و آن را برآورده نسازي او را از دست داده اي . ژانر نيز در واقع نوعي انتظار در خواننده به وجود مي آورد . مثلا يك نوبل ” تكنولوژيك ” انتظارات خاصي در خواننده به وجود مي آورد و همان طور يك نوبل ” عشقي ” . ناشران نيز به دنبال كتابهايي هستند كه به آساني در يك طبقه بندي خاص قرار گيرند و بالطبع با توجه به ژانر خود خريداري شوند . ژانر به ناشرين در اين امر كمك ميكند و آنها به دنبال اين ميگردند كه هر چاپي را با توجه به ژانر آن ، چگونه انجام دهند . و نكته جالب و مهم در مورد ژانر كه به نظر كمي متناقض ميرسد اينست كه در قالب يك ژانر به خصوص ، نويسنده ميتواند خلاق باشد .

اين دليل انتخاب ژانر توسط نويسندگان است و ژانر بخشي از ارتباط مستمر ميان نويسندگان و خوانندگان ميباشد . آنها از مردمي كه برايشان مينويسند جدا نيستند . و در واقع آنها خود ، مردمي هستند كه براي خود مينويسند . ژانر ، يك قالب داستان سنتي است كه مردم عاشق گونه هاي آن هستند و بارها و بارها به سمت آن مي آيند تا خوراك روح خود را پيدا كنند و به معاني متعالي تر دست پيدا كنند ، ديالوگي بين خواننده ها و نويسنده ها ، ديالوگي كه تكاملي را در اين قالبها بوجود مي آورد .

ژانر رومانس در بيست سال اخير با تمام رومانسهاي قديمي تر و شناسه ها و مشخصه هاي آنها تفاوت حاصل كرده است . آنها تغيير موقعيت زنان در جامعه امروز ما را به تصوير ميكشند و همينطور تغيير تصوراتي را كه زنان نسبت به مردان و خويش داشته اند . قهرمان زن يك رومانس معاصر ،‌ يك منشي محجوب نيست . او يك شخص مستقل است . او حتي چندان معصوم و بيگناه جلوه نميكند .

ژانر جنايي ، احترام و مقام ادبي والايي به دست آورده است زيرا نويسندگان بزرگي در اين ژانر نوشته اند و به آن ادامه ميدهند . جنازه هاي به جا مانده در كتابخانه هاي قفل شده ، جاي خود را به شخصيتهاي ماهرانه ساخته شده اي داده اند كه سرشارند از ايهامها و پيچيدگي هاي اخلاقي . خيلي از نويسندگان جنايي دريافته اند كه نوول جنايي جايي براي بحث در مورد موضوعات بسيار جدي اجتماعي امروزه مي باشد .

هر ژانري ، زير مجموعه اي از خود را نيز توليد مي كند . اگر چيزي معروف شود ، خيلي از چيزهاي مشابه آن نيز سفارش داده ميشوند و چاپ خواهند شد . سبكهاي مشابه ، اما متفاوت . كه زير مجموعه اي از آن ژانر خواهند بود .

اگر تو مي خواهي سبك خاصي را تجربه كني ، مثلا سبك داستان هاي مرموز كارآگاهي را تحسين ميكني ، پس اين ايده بدي نيست كه در اين ژانر به كار بپردازي . و اينكار بهتر از اينست كه به ژانري متمايل شوي كه ساده تر از ژانر مورد علاقه ات است .

فيلمها و نوول هايي كه در قالب يك ژانر ارائه ميشوند ، داستانهايشان را محصور به همان ژانر ميكنند . اين به معناي آن نيست كه يك پايان خوب و آرام در انتظار آنهاست . اين بدان معناست كه ميل خواننده و اشتياق او ، لحظه به لحظه افزايش ميابد ، سپس مثل يك بالون پر باد مي تركد ، و در نتيجه بايد خواننده را به يك حس تزكيه و احساس راحتي برساند نه اينكه فقط اصطلاحا باد او را خالي كند و هيچ آرامشي براي او در بر نداشته باشد .  پروژه هاي ادبي و هنري الزاما راحتي و اطمينان را در خواننده القا نميكنند . آنها ميتوانند تو را بيشتر ناراحت ، ‌بي قرار ، نااميد و پريشان حال كنند و به تو ديدي دهند كه تا به حال نداشته اي و نميتواني آن را ناديده بگيري . ژانر ميتواند به تو بصيرت دهد ، مي تواند موقعيت انسان را شرح دهد و دنيا را در جزئياتي دوست داشتني بازتاب دهد . حقيقت خام و‌ رك ،  با خوش بيني به دنيا تعادل مي يابد . قاتل زنجيره اي دستگير ميشود . عشق حقيقي گسترش مي يابد . و اين همان خوراك روحيست كه توسط داستانها تامين ميشود . همان دليلي كه مردم بارها و بارها به كتاب روي مي آورند تا ذهنشان را با اين افسانه ها پر كنند . فرار از زندگي روزمره ، تفريح ، تجربه هايي كه در عمل محالند ، احساسات عميق واقعي ، و در ذيل همه ، احساس قدرت .

قسمت قبل : کلیک کنید

قسمت بعد : کلیک کنید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − 11 =

Next