توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

راهنماي داستان نویسی و شكل دادن داستان (17)

  • راهنماي نوشتن و شكل دادن به داستان (17)
  • نظرات

راهنماي نوشتن و شكل دادن به يك داستان

قسمت هفدهم

به قلم : اچ. اسمارت 

مترجم : سيد مصطفي احمدی – توسعه دهنده نرم افزار اوران


در این مجموعه مقالات خواهید خواند :

  • مقدمه 
  • چگونگي آغاز داستان 
  • چه ميشد اگر ؟ 
  • شخصيت پردازي 
  • ژانر 
  • زاويه ديد 
  • صحنه پردازي 
  • كشمكش
  • شكل و ساختار 
  • رفع نواقص داستان
  • انتشار داستان
  • حرف آخر

قسمت هفدهم : انتشار داستان – حرف آخر

انتشار داستان

منتشر كردن يك داستان ،‌ مثل تلاش براي به دست آوردن يك شغل است و بايد با همان روحيه به دست آيد . تو خودت را همچون كتابت مي فروشي . نامه به ناشران و نماينده ها ، مثل يك كار تجاري است . اينجا جايي براي حقه بازي نيست . حرفه اي رفتار كن تا با تو حرفه اي برخورد شود .

ابتدا به بازار امروز نگاه كن . داستان تو چقدر به اين بازار مي خورد ؟ آيا ژانر نوول تو به آساني در بازار قابل شناسايي است ؟ كتابهاي ديگر را بخوان و ببين كه چه كتابهايي امروزه رايج هستند . اين بدان معنا نيست كه تو سبك نوشتن و موضوع مورد علاقه ات را بنا به درخواست بازار و آخرين مد روز تغيير دهي . تو بايد همچنان همان بصيرت خود را حفظ كني و در عين حال به اوضاع بازار آگاه باشي . البته اين كار آساني نيست .

تسليم اين خواست نا به جا نشو كه چون كتابهايي از نوعي خاص فروش زيادي داشته است ، تو نيز بايد همانگونه بنويسي . زمانی از آن داستانهاي خانم پسند مفرح بنويس ، اگر خودت از خواندن چنين كتابهايي لذت ميبري . اگر تو وفادار به ژانر خاصي هستي و آن را تحسين مي كني ، بهتر است كه در همان ژانر بنويسي ، زيرا تو در اين ژانر ، بهتر از كسي هستي كه اين ژانر را دوست ندارد و طبيعتا اطلاعات شما در اين ژانر قابل مقايسه نيست .

ناشرها نيز عاشق كتاب هستند اما حقيقت اينست كه به آن چون كالايي تجاري مي نگرند .  آنها نياز دارند تا كتاب را به فروش برسانند و كتابهايي را مي پسندند كه از نظر تجاري و بازار ، ارزشمند باشند . آيا داستاني داري كه به يك ناشر بفروشي ؟ آيا داستان مثل يك كالاي بسته بندي شده فروشي است ؟

در ميان ناشرها و نماينده هاي چاپ جستجو كن . امروزه ،  بسياري از ناشران نوشته ها و پيشنهادات ناشناس را نمي پذيرند . مثل دست نوشته هاي نويسندگان گمنام . البته بعضي اينگونه اند ، اما موقعيت هميشه تغيير خواهد كرد . معمولا پذيرش چاپ يك كتاب به اين بستگي دارد كه آنها از چه امكاناتي براي تخمين موفقيت كتاب و مشاوره در مورد چاپ برخوردار باشند . تحقيق كليد اصلي است . انبوهي از اطلاعات در رفرنس هاي استاندارد ساليانه و همچنين در وب سايت ها موجود است . بعضي از ناشران حتي در يك ليست ، چيزي را كه از نويسنده مي خواهند ،‌ مينويسند . 

دستيابي به يك نماينده

به ياد داشته باش كه نماينده ها به نويسنده ها نياز دارند . آنها به نويسندگان خوبي نياز دارند كه بتوانند سالي يك كتاب بنويسند تا نيازهاي روز جامعه را انعكاس دهد . آنها هميشه در يك كپه لجن به دنبال طلا مي گردند و از ماست كره ميگيرند . اين مدل بيزنس آنهاست . نماينده ها در كتاب ساليانه نويسنده ها و هنرمندان ليست شده اند و همينطور در كتاب راهنماي نويسندگان . آنها هيچگاه مسئوليت خواندن كتاب را به عهده نميگيرند و معمولا اين كار را با احتياط انجام ميدهند . نماينده هاي قابل اطمينان ( اعضاي انجمن ادبي نمايندگان ) دست نوشته هاي جالب تو را نمي دزدند و به نام خود چاپ نمي كنند . آنها واسطه هايي قابل اطمينانند . يك سري از اسمهاي معروف نمايندگان محلي را ليست كن . اين اصلا معني ندارد كه مثلا يك نوول كودكانه را براي نماينده اي بفرستي كه به بازار كتاب كودك آشنا نيست . او در اين مورد ،كسي را براي چاپ و يا اظهار علاقه به داستان در نظر نخواهد داشت . 

سپس يك نامه در مورد طرح پروژه ات برايشان بنويس . اصل و يا فرع دست نوشته ها را نفرست . حتي قسمتي از دست نوشته ها را نيز نفرست . به آنها تلفن نزن مگر آنكه اطلاعات دقيقي در موردشان داشته باشي ، مثل كد پستي . تنها يك نامه درست و شايسته بنويس .

يك طرح بنويس

طرح ، يك نوع خلاصه از كل داستان است و گونه اي از صنعت فيلم به شمار مي آيد  و براي عقد قرارداد نوشته ميشود . ساختن يك طرح از داستان ، مثل تقطير داستان به رايحه هاي اصلي و المانهاي اساسي آن مي باشد . يك تيزر نيست ، و يا يك تبليغ . ايده هاي كلي داستان است براي شرح كل داستان در سهل الوصول ترين روش ممكنه .

يك طرح اين سوالات كلي را ميپرسد :

  1. داستان در مورد كيست ؟
  2. كاراكتر اصلي با چه گره اساسي در قلب داستان روبرو است ؟
  3. اين گره چگونه باز ميشود ؟

در اينجا نمونه اي چند از طرح هاي مختلف را خواهيم خواند :

رومئو و ژوليت نوجوان عليرغم دشمني خوني خانواده هايشان ، عاشق هم ميشوند . در خفا ازدواج ميكنند ، اما سرنوشت بر عليه آنها توطئه ميكند و آنها به صورت تراژيك خواهند مرد .

وقتي كه جك اسميت از به دست آوردن شغلي بلندپروازانه در شهر نا اميد ميشود ، به دنبال والدين گمشده اش ميرود و در اين حين به رستگاري غير قابل انتظاري در يك جزيره زيباي اسكاتلندي دست مي يابد .

يك زوج بي فرزند ، مي خواهند كودكي را از مكزيك به فرزندي قبول كنند . رابطه آنها نيز به همين دليل ، سخت و غيرقابل تحمل مي شود . مدام در اين مورد بحث ميكنند و انگيزه هاي شخصي اشان را مورد پرس و جو قرار مي دهند .

يك بانوي جوان انگليسي ، انگيزه پيدا ميكند تا با نتايج ضعف رفتاري اش مقابله كند و قبل از آنكه به خوشبختي واقعي برسد ، آسيب ميبيند .

داستان داستان شما چيست ؟!

آيا تجربيات شخصي شما در داستان دخيل است ؟ اين امر ميتواند كار شما را جذاب تر كند و بايد در نامه پرس و جويي كه براي ناشر يا نماينده مي نويسيد ذكر شود . اعتبار و صلاحيت شما در فروش كتابتان از امتيازات مضاعفي هستند ، پس بايد به هر تجربه اي كه در زندگي واقعي نسبت به موضوع كتابتان داشته ايد اشاره كنيد و آن را نيز در نامه خود بنويسيد . اگر اين نوول در مورد خطرات و رنجهاي فرزندخواندگي بين المللي است ، اين امر به آنها كمك مي كند كه بدانند شما خودتان تجربه فرزندخواندگي دو كودك چيني را داشته ايد . و براي دومين گام در ادامه ، مثلا مي نويسي : ” من يك دلال شهري بودم و حالا در يك مزرعه واقع در هريس كار ميكنم . “

مطمئن شويد كه اين تجربه ربطي به داستان داشته باشد . ” من در دوازده سالگي براي تعطيلات به فرانسه رفتم ” اين تجربه خوبي براي كتابي كه داستانش در قرن سيزدهم فرانسه پايه گذاري شده ، نمي باشد . در حالي كه زندگي در فرانسه براي ساليان متوالي و تحصيل تاريخ فرانسه در دانشگاه مي تواند ارزش ذكر كردن داشته باشد . البته زياد اغراق نكنيد كه اينگونه بدتر است !

تجربيات نويسندگي مرتبط

تجربيات قبلي يك موضوع كليدي است . نوشتن چهار عدد گزارش مربوط به يك شركت براي يك ناشر چندان جالب توجه نيست و به او ديدي در مورد مهارت شما در نويسندگي نمي دهد . اما ” من سه داستان كوتاه در مجله هاي تخصصي داستان نويسي چاپ كرده ام و يا من در دانشگاه MA رشته اي مرتبط با نويسندگي را تحصيل كرده ام ” مي تواند بسيار مهم باشد .

حتي اگر هيچ تجربه قبلي نداري ، يك طرح خوب ، مي تواند جلوي چشمان ناشر را بگيرد . صبور باش و مرتب در حال نامه نگاري باش . دلايل زيادي وجود دارد كه به نامه هاي تو جواب نمي دهند و معمولا به اين دليل است كه كيفيت كار تو متناسب با كار آنها نيست .

خلاصه بايد گفت كه شانس در اين مورد نقش اساسي دارد اما تو با انجام دادن چند كار مي تواني شانس خود را براي انتشار داستانت افزايش دهي :

  1. قبل از فرستادن داستان ، آن را كامل كن .
  2. دست نوشته ها را به ناشرين و ماموران قابل اطمينان بسپار .
  3. روند ارتباط درست را رعايت كن : اول در يك نامه ، رزومه خود را بنويس كه شامل طرح داستانت مي باشد ، تجربيات شخصي ات در مورد خود داستان ، و بعضي از سرنخ ها كه نشان دهد تو اوضاع بازار را مي داني .
  4. فرستادن يك نسخه عالي از داستان ، وقتي كه ناشر با خواندن طرحت از تو تقاضاي نسخه كامل داستان را دارد .
  5. داشتن زاويه ديد كلي به بازار كتاب .
  6. معرفي و پرزنت خودت به عنوان كسي فراتر از يك عاشق كتاب !

خواهشا وقتي كه كتابت منتشر شد ، تحمل شكست را داشته باشد چون احتمال فروش بالاي آن در بازار بسيار كمتر از احتمال چاپ شدن كتابت هست . اين حقيقتي تلخ است ، اما بسياري از نويسندگان براي داشتن يك زندگي خوب آنهم تنها از طريق نويسندگي ، بسيار ميكوشند . آنها تمايل دارند كارهاي ديگري هم انجام دهند . راه دستيابي به ثروت و رفاه آسان نيست . موفق ترين نويسندگان تجاري تحت فشارهاي زيادي بوده اند و براي رسيدن به مطلوب تلاش زيادي كرده اند و در آخر همواره بايد كارهايشان مطلوب باشد و اين بار سنگيني بر دوششان خواهد گذاشت . بعضي وقتها در سايه بودن بهتر از مشهور بودن است . حداقل ، وقتي اون پاييني هميشه جايي براي بالا رفتن هست اما اگه از اون بالا سقوط كني ، بايد ارتفاع زيادي رو طي كني ! مخصوصا وقتي منتقدين و سليقه روز بر عليه تو دست به كار ميشن .

در پايان هيچوقت اين نكته را فراموش نكن : ارزش نوشتن يك داستان ، همان نوشتن است و نه چيز ديگري . نه پول و نه شهرت . تري پراچت مي گويد : ” اين تفريح آميزترين چيزيه كه مي توني براي هميشه از آن خودت داشته باشي . “


حرف آخر

تنها راه نوشتن يك داستان ، نوشتن آن است .

باقي ماندن در كورس نويسندگي ، مستلزم درجه اي از ديسيپلين كاري و تمركز انرژي مي باشد . كار را با قاعده و اصول انجام بده ، حتي اگر تنها يك ساعت يا يك روز براي نوشتن وقت داشته باشي . و آنگاه تو پيروز ميدان نبردي . خودخواه باش و براي خودت در نويسندگي احترام قائل شو . بگذار پروژه ات مهمترين چيز تو در دنيا باشد . در مورد آن تعصب داشته باش . اما گاهي به هيچ وجه نمي تواني بنويسي . به دلايل ذيل :

  • مشكلاتي در ساختار داستان ، تو را از پيش رفتن باز ميدارد . تفكر ، بيشتر از نوشتن به كار مي آيد . تشخيص اشتباهات ، حياتي است .
  • ترس از هر نوعي و كمبود اعتماد به نفس
  • خستگي روحي – قفسه غذايي خلاقيت در مغازه داستان تو تمام مي شود و تو بايد دوباره جنس بخري .

همه اين موارد را در نظر داشته باش . چيزي بنويس كه فقط براي تفريح و لذت بردن نباشد . كتابهاي نويسندگان ديگر را بخوان .

يك كلاه جديد بخر ، از اونهايي كه نويسنده ها مي ذارن ، شايد كمك كرد . حداقل اينطوري مي فهميم كه تو هم يكي از ماهايي !

هر كاري كه لازم است انجام بده . فقط نوشتن را رها نكن .

موفق باشي !

قسمت قبل : کلیک کنید

  1. سام
    من طی روز های متوالی این 17 قسمت را خواندم و نکات بسیار زیادی را آموختم.
    از اشتراک گذاری این اموزش بسیار متشکرم.
    خسته نباشید.

    1. Author

      سپاس فراوان

  2. سام
    من طی روز های متوالی این 17 قسمت را خواندم و نکات بسیار زیادی را آموختم.
    از اشتراک گزاری این اموزش بسیار متشکرم.
    خسته نباشید.

پاسخ دادن به Everun Software Developer لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × سه =

Next