توسعه دهنده نرم افزار اوران ، ورود

انواع فلاش بک

  • انواع فلش بک
  • نظرات

ادامه از مقاله قبل

انواع فلاش‌بک

الف: مرور یک خاطره:

در این نوع فلاش‌بک ، کاراکتر به مرور سریع یک خاطره می‌پردازد. در این روش حتما باید برای مخاطب روشن باشد که داستان ذهن کدام کاراکتر را مرور می‌کند. بعضی به اشتباه بین فلاش‌بک و مرور خاطره تمایز قائل می‌شوند، حال آنکه این کار تنها باعث پیچیده تر شدن یک مفهوم ساده است. فلاش‌بک یعنی رجوع به گذشته. و هر چیزی که در داستان به گذشته رجوع کند، همان فلاش‌بک است. این کار در روایت یک داستان حالات زیادی دارد که یکی از این روش ها مرور خاطره کاراکتر است. گاه این مرور خاطره به صورت تصاویر ذهنی کوتاه می‌باشد و گاه به صورت خاطره ای کوتاه. گاه مربوط به یک دوره زمانی و گاه مربوط به دوره های زمانی مختلف. گاه منقطع و گاه پیوسته.

ب: فلاش‌بک تغییردهنده تلقی مخاطب از موقعیت حال:

فلاش‌بک می‌تواند دیدگاه و احساسات مخاطب را نسبت به افراد و یا اعمال موجود در داستان تغییر دهد و حتی معانی تصاویر را عوض کند.

“پسری با تمام اشتیاق به پیرمردی که روی ویلچر در حال ناله کردن است کمک می‌کند تا به زندگی ادامه دهد. او در مقابل تمام بدخلقی‌های پیرمرد لبخند می‌زند و موهای بلند پیرمرد را شانه می‌کشد.”

با چنین توصیفی، مخاطب پسر را تحسین می‌کند و از او در اعماق وجودش سپاسگزار خواهد بود که روابط انسانی را بدرستی اعمال می‌کند، اما این احساسات با فلش‌بکی به دوران کودکی پسر بهم خواهد ریخت.

“مردی دست کودکی را که از سلمانی رفتن می‌ترسد می‌کشد و او را بزور سلمانی می‌برد. مرد نظامی‌‌است و اعتقاد دارد که یک مرد واقعی باید برای حفظ اعتبار و مردانگی خودش همیشه اخمو باشد و ماهی یکبار به سلمانی برود و موهایش را کوتاه کند. کودک با خودش آرزو می‌کند که روزی این مرد فلج شده و نیازمند کمک او شود.”

بنابراین مخاطب دیگر آن احساس قبلی را نسبت به پسر نخواهد داشت.

پ: بازگشت پلکانی به زمان حال

در این شیوه ابتدا به گذشته‌ای دور از زمان حال می‌رویم و با عبور از دوره‌ای از آن، به چند سال نزدیکتر حرکت می‌کنیم و بعد دوباره به چند سال نزدیک تر و این روش تا زمان حال ادامه می‌یابد.

“مرد جوان رو به روی ویلچر، روی صندلی می نشیند و به چشم‌های بسته پیرمرد خیره می شود.”

این زمان حال داستان است.

“برف می‌بارید. دلش می‌خواست گذشته را فراموش کند. فراموش کند که کنار درخت بید می‌ایستاد و برف روی شانه‌های کوچکش را می‌پوشاند. او می‌لرزید، اما همچنان بر جا ایستاد تا از انتهای خیابان بلندای مردی پیدا شد که بدنش را با عصا به سمت خانه می‌کشید.”

این اولین فلاش‌بک به گذشته‌ای دور است.

“وقتی معلم پدرش را به مدرسه فراخواند تا درباره بلندی موی سر او با پدرش صحبت کند، به دروغ می‌گوید که پدرش در جنگ مرده است. وقتی پدر متوجه این دروغ می شود، موهایش را کشیده و سیلی محکمی ‌‌به او می‌زند و به زور او را به سلمانی می‌برد و…”

این حرکتی به چند سال جلوتر است و همینطور ادامه پیدا می‌کند تا به ماجرای حال برسید.

نکته: توجه کنید که در این نوع فلاش‌بک، باید تغییرات زمان و مکان و کاراکتر را متناسب با تغییر زمان نمایش دهید.

(ادامه دارد)

مطالعه قسمت قبلی

 ادامه مطلب …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − هفت =

Next

مقالات مرتبط