- اصول پایان بندی بی نقص
- نظرات
پایان، پاسخگوی تمام سوالات
در همه فیلمها، در تمام روایتها، یک تعهد نانوشته بین مخاطب و نویسنده وجود دارد. و مخاطب میداند داستان در چه حال و هوایی پایان خواهد یافت.
این تعهد یا در قالب ژانر است:
مخاطب از یک فیلم کمدی توقع پایانی تراژیک ندارد و چنانچه این اتفاق رخ دهد او ناامید خواهد شد. حتی اگر همه چیز به صورت حرفه ای رعایت شده باشد.
یا در قالب سوالات بوجود آمده در داستان :
مخاطب توقع دارد در انتها به پاسخ آنها برسد. گاه حتی پاسخ این سوالات را هم میداند، اما نحوه چگونه ارائه شدن این پاسخها برایش جالب خواهد بود. کارل کورلاندو میگوید : ” یک پایان خوب پاسخ کلیه سوالات دراماتیک ابتدای داستان را خواهد داد. “
در پرده اول میفهمیم که کاراکتر چه میخواهد. میفهمیم دنیای داستان فیلم چگونه است. طبیعت فیلم را در مییابیم و اینکه در باطن چه میخواهد بگوید. و تم فیلم را تشخیص میدهیم. در پرده دوم در عمق داستان فرو میرویم و با پیچیدگیها و رویاروییهایی که کاراکتر باید برای بدست آوردن هدفش پشت سر بگذارد روبرو میشویم. در پرده سوم بالاترین نقطه بحرانی را تجربه میکنیم و در این نقطه است که کاراکتر یا پیروز میشود یا شکست میخورد. و در آن نبرد نهایی است که پاسخ پرسش دراماتیک ابتدای داستان روشن میشود. یک مثال کلاسیک از سوالات دراماتیک اینست : من کیستم؟ این تم، پرسش اصلی و مرکزی نمایشنامه “اودیپوس رکس” یونان باستان است. این سوال همچنین سوال اصلی فیلمهای مدرنی مثل ” معاشقه یا بدبختی ” هم هست. همانگونه که برای فیلم “مرد عنکبوتی” نیز چنین است.
اگر چه هر سه داستان سوالی مشابه دارند اما هر یک در نوع کاراکترها، لحن و ساختار متفاوتند. و بالطبع هر فیلم به پاسخی متفاوت در جستجوی هویت درون کاراکترها خواهد رسید.
در سه گانه پدرخوانده تم اصلی اینست که آیا میتوان مرد خوبی بود در حالیکه غرق در شرارت شده ای؟ و هر سه فیلم به این سوال پاسخی یکسان میدهند. کاراکتر آل پاچینو یعنی مایکل کورلئونه که با ناامیدی قصد دارد خانواده اش را کنار هم نگاه دارد، در نهایت تنها و مصیبت زده باقی میماند.
پدر خوانده 1 اینگونه پایان میپذیرد. زن مایکل با بازی دایان کیتون، بسته شدن در اتاق را بین خودش و مایکل شاهد است و اینکه گویا حالا دیگر مایکل پدر خوانده جدید شده است. در قسمت دوم عاقبت مایکل اینست : تنها و رقت انگیز، مصیبت زده از داغ برادر کشی و در سومین پدر خوانده مرگ مایکل را میبینیم که در تنهایی رخ میدهد. بدون اینکه حتی مانند پدرش دون کورلئونه، نوه ای داشته باشد که شاهد مرگ او باشد.
چگونه میتوان فهمید که پایان فیلم پاسخ صحیحی به سوالات فیلم خواهد داد؟ نیاز دراماتیک او و مبارزه او برای رسیدن به هدف، این پرسش و پاسخ را در بر میگیرد.
طبق گفتههای کورلاندو، شخصیت اصلی قهرمان باید در انتهای فیلم برای دست یابی به هدفش تمام احتمالات ممکن را امتحان کند. به عنوان مثال در فیلم فارغ التحصیل کاراکتر داستین هافمن به عنوان آخرین راه چاره، عروس را در جشن عروسی اش میدزدد. اما اینکار را زمانی انجام میدهد که قبلا تمام راههای معقول را امتحان کرده است. این دلیلی معقول و منطقی به این انتخاب میدهد. چون با توجه به شرایط او دیگر چاره ای جز اینکار ندارد و در اینحال احساس رضایت نیز در مخاطب ایجاد میشود. کریس برتولونی نویسنده دختر ژنرال میگوید : ” پایان باید نقطه اوجی باشد بر هر آنچه نویسنده سعی در بیان آن داشته است. “